ورود به دنیای دیجیتال مارکتینگ بدون داشتن داراییهای دیجیتال مانند یک وبسایت معتبر و بهینهسازی شده برای موتورهای جستجو، عملاً بیمعناست. انجام لینک بیلدینگ به شکل اصولی، یکی از گامهای اساسی در بهینهسازی موتورهای جست و جو (SEO) است.
در مقالات قبل به طور مفصل در مورد مفهوم لینک بیلدینگ و روشهای لینک بیلدینگ صحبت کردیم. لینک بیلدینگ به زبان ساده به فرآیندی گفته میشود که از یک وبسایت به وبسایت خودتان لینک دریافت کنید. در این مقاله قصد داریم شما را با چند اشتباه که ممکن است در لینک بیلدینگ انجام دهید، آشنا کنیم.
پیش از این، به دست آورن رتبه بالا در نتایج جستجوی گوگل برای بلاگرها به یک موضوع رقابتی و بسیار مهم تبدیل شده بود. در نتیجه صاحبان وبسایتها برای پیشی گرفتن از رقبا، به خریدن لینکهای غیر طبیعی با قیمت ارزان از وبسایتهای دیگر روی آوردند. این کار ممکن بود در آن زمان به طور موقت بر رتبه وبسایت اثر داشته باشد، اما یکی از دلایلی بود که باعث شد گوگل به سرعت الگوریتم رتبهبندی خود را تغییر دهد و به شدت با لینکهای اسپم برخورد کند. در حال حاضر گوگل به شدت با وبسایتهایی که اقدام به خرید یا فروش بکلینکهای اسپم یا Toxic Links میکنند، مقابله کرده و آنها را از نتایج جست و جو حذف خواهد کرد.
بیشتر لینکهای اسپم یا Toxic چنین منابعی دارند:
اگر از بکلینکهای اسپم استفاده میکنید، بهتر است برای جلوگیری از حذف وبسایت خود توسط گوگل، هرچه زودتر به حذف آنها بپردازید.
همانگونه که میدانید، لینکها را میتوان به دو نوع Dofollow و Nofollow تبدیل کرد. بر خلاف تصور برخی افراد، ساختن یک نوع بک لینک (مثلا فقط لینکهای Dofollow) یکی از اشتباهات بزرگ در لینک بیلدینگ است و به SEO آسیب میزند. اگرچه لینکهای Nofollow در رتبهبندی صفحه گوگل و نتایج جستجو اثر ندارند، اما وجود آنها در بهینهسازی موتورهای جستجو موثر است. در نتیجه بهتر است میان استفاده از لینکهای Dofollow و Nofollow تعادل برقرار کنید. برای مثال، قسمت کامنتهای بلاگ، محل مناسبی برای قرار گرفتن لینکهای Nofollow است.
بر خلاف تصور بسیاری از افراد، استفاده بیش از اندازه از کلمات کلیدی در متن لینک نه تنها در رتبهبندی گوگل سودمند نیست، بلکه به عنوان یکی از روشهای سئوی کلاه سیاه شناخته میشود. متن لینک طبیعی، متنی کوتاه و برگرفته از محتواست. همچنین استفاده از متن لینک تکراری یکی از اشتباهات دیگر است و گوگل به جای بهینهسازی، به سرعت آن را نادیده گرفته و ایندکس نخواهد کرد.
الگوریتمهای گوگل به صفحاتی که مقالات و پستهایشان به تعداد بیشتری در شبکههای اجتماعی توسط افراد بازنشر شدهاند، ارزش و رتبهی بالاتری اختصاص میدهند، چرا که تاثیری به مراتب بیشتر بر تعداد افراد بیشتری خواهند گذاشت. بنابراین، گرفتن بکلینک از صفحاتی که از نظر تعداد بازنشرها بسیار ضعیف هستند، ارزش چندانی در جهت بهینهسازی موتورهای جست و جو نخواهد داشت.
اگر تمام بکلینکها مرتبط به یک صفحه از وبسایت (که غالباً صفحه اصلی یا Home Page است) باشند، گوگل آنها را جزو لینکهای طبیعی محاسبه نکرده و نادیده میگیرد. بنابراین باید میان لینک دادن بین صفحات مختلف وبسایت خود تعادل برقرار کنید.
گرفتن بکلینک از وبسایتها یا صفحاتی که محتوای آنها هیچ ارتباطی به محتوای تولید شدهی شما ندارد، کاری اشتباه بوده و از نظر گوگل بیارزش است، حتی اگر این وبسایتها قدرت دامنه (DA) بالایی داشته باشند.
گرفتن بکلینک از دامنهها، وبسایتها یا صفحاتی که در گوگل ایندکس نشدهاند، کاری اشتباه است و باعث میشود گوگل صفحه شما را در رتبه بندی نادیده بگیرد.
دریافت تعداد زیادی بکلینک از وبسایتهایی یا قدرت دامنه یا DA پایین، از نظر گوگل ارزش چندانی ندارد. این در حالیست که دریافت تعداد کمی لینک از وبسایتهای معتبر با DA بالا در بهینهسازی موتورهای جستجو تاثیر بسیار زیادی خواهد داشت.
تبادل لینک یا Reciprocal linking یکی از راههای سریع و آسان در لینک بیلدینگ خارجی است که میان بلاگرها رواج دارد. اما بهتر است بدانید این شیوه در سالهای اخیر از نظر گوگل ارزش چندانی ندارد، مگر این تبادل لینک در حد متعادل میان وبسایتهای معتبر با محتوای مرتبط به هم صورت گیرد.
ممکن است در بخش کامنتهای یک بلاگ در یک وبسایت، تعداد بسیار زیادی لینک به وبسایتهای مختلف وجود داشته باشد. بهتر است لینک خود را در این قسمت میان تعداد بسیار زیادی لینک قرار ندهید.
پیش از این دریافت بکلینکهای Site-Wide ( لینکهایی که در قسمتهایی مانند فوتر یا سایدبار وبسایتهای دیگر وجود دارند و در تمام صفحات تکرار میشوند) و همچنین لینک دادن به وبسایتهای دیگر در قسمت فوتر بسیار مرسوم بود. در حال حاضر این لینکها از نظر گوگل جزو لینکهای طبیعی محسوب نمیشوند و بهتر است به لینکهای Nofollow تبدیل شوند.
در نهایت میتوانید به کمک ابزارهای موجود مانند SEMrush، Ahrefs وLink explorer کلیه لینکهای داخلی و خارجی را بررسی کرده و به سرعت جهت بهینهسازی آنها و حذف لینکهای اسپم اقدام کنید.
با رعایت کردن نکات لازم و تلاش برای جلوگیری از اشتباهات در لینک بیلدینگ، رفته رفته میتوانید شاهد پیشرفتهای بسیاری در زمینهی بهینهسازی موتورهای جستجو باشید. تیم حرفهای طراحی و توسعهی وبسایت آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، کسب و کار شما را در سئو یاری خواهد کرد.
احتمالا اولین باری نیست که نام مدل AIDA به گوشتان میخورد. در این بلاگ قصد داریم به طور مفصل به تعریف مدل AIDA و مراحل آن بپردازیم. در دنیای دیجیتال امروز، مدل AIDA به کسبوکارها این امکان را میدهد تا استراتژیهایشان را بر مبنای آن تعیین کنند، مشتریان بالقوه را به سمت قیف فروش هدایت کنند و در نهایت آنها را بهمشتریان وفادار بدل کنند.
مشتریان بالقوه از چهار مرحله مدل AIDA که نام آن از ابتدای چهار کلمه Attention, Interest, Desire و Action گرفته شده، عبور میکنند تا به مشتریان واقعی و وفادار شما تبدیل شوند. در واقع این مدل مسیری را پیشروی مشتریان میگذارد و در نهایت آنها را برای تصمیم و اقدام به خرید آماده کند. به بیانی دیگر میتوان گفت که مشتریان با گذر از هر مرحله و تکمیل آن دچار احساسات و تفکراتی میشوند که آنها را در نهایت مصمم میکند تا برند شما را انتخاب کنند و خریدشان را از محصولات و خدمات شما انجام دهند. تنها به خاطر داشته باشید که در ابتدا درست همانند قیف فروش مشتریان زیادی را در مرحله اول خواهید داشت اما به مرور زمان و با گذر از هر مرحله مشتریان ریزش پیدا میکنند و در نهایت در آخرین مرحله با مخاطبان بسیار کمتر اما باکیفیتتر مواجه خواهید شد. در ادامه به چهار مرحله مدل AIDA میپردازیم:
در مرحله اول نیاز دارید تا توجه مخاطبانتان را به سمت برند، محصولات و خدماتی که عرضه میکنید، جلب کنید و به نوعی آگاهی برندتان را افزایش دهید؛ پس نیاز دارید تا به خوبی پرسونای مخاطبان و مشکلات و مسائل مربوط به آنها را شناسایی کنید تا بهترین عملکرد را داشته باشید. در این مرحله میتوانید از تولید محتوا کمک بگیرید و به مشکلات مخاطبان پاسخ بدهید. محتوایی که تولید میکنید باید در قالبهای مختلفی ارائه شود تا دسترسی و اشتراکگذاری آنها برای مخاطبان ساده باشد. در این مرحله برای ایجاد آگاهی بیشتر، میتوانید از اینفلوئنسر مارکتینگ و مزایای آن نیز بهرهمند شوید.
در مرحله دوم نیاز دارید تا نسبت به برندتان در مخاطبان، علاقه ایجاد کنید. ایجاد علاقه چیزی فراتر از ایجاد آگاهی برند و جلب توجه است و یکی از مراحل مهم در مدل AIDA محسوب میشود. در این مرحله باید تلاش کنید تا اینگیجمنت مخاطب را افزایش دهید. یکی از بهترین راهها جهت افزایش علاقه و اینگیجمنت مشتری، انتقال این پیام است که شما قصد رفع نیاز و پاسخگویی به مشکلات او را دارید و تنها به دنبال سود و منفعت خودتان نیستید.
علاقه مشتری به برند شما اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که اگر این علاقه ایجاد نشود مشتری لزومی به ادامه دیگر مراحل نمیبیند و در نتیجه هیچگاه به نقطه تصمیمگیری یا Action نمیرسد. در دسترس قرار دادن اطلاعات کامل در مورد چشمانداز، بیانیه ماموریت و به طور کلی برند، به مخاطب کمک میکند تا بداند دقیقا مشغول چه فعالیتی هستید، تفاوتتان با دیگر رقبا در چیست، چه ارزش افزودهای دارید و چه اهدافی را دنبال میکنید. دسترسی به این اطلاعات، علاقه بیشتری را در مخاطب ایجاد میکند و او را برای گذر از این مرحله به مرحله بعدی آماده میکند.
بعد از ایجاد علاقه در مخاطب، قدم بعدی که باید روی آن تمرکز داشته باشید، ایجاد اشتیاق و علاقه در مخاطب است؛ به نحوی که احساس کند وقت آن رسیده تا محصولات و خدمات شما را خریداری و از مزایای آن استفاده کند. در این مرحله برای ایجاد اشتیاق و علاقه بیشتر میتوانید از مزایای Promotion ها نیز بهرهمند شوید. تنها امکان دارد که مشتری واقعا به محصول یا خدمت شما نیاز نداشته باشد، در این مرحله این هنر شما است که نیاز و تقاضا را در او ایجاد کنید.
چهارمین مرحله زمانی است که نتایج زحمات شما در آن نمود پیدا میکند و مشتری دست به خرید میزند. یکی از راههای ساده برای ترغیب مشتری جهت اقدام، CTA ها هستند. استفاده از CTA در صفحه اصلی و صفحه محصولات، به شدت میتواند روی تصمیم مخاطب اثر گذار باشد و او را به همان سمتی هدایت کند که انتظارش را دارید. در این مرحله مشتری نیاز به یک تلنگر برای خرید دارد. مستقیم یا غیر مستقیم بودن این تلنگر بستگی به شناختی دارد که شما از مشتریان و پرسونای مشتری دارید.
به طور کلی مدل AIDA شناختهتر شده است اما بسیاری، از آن با عنوان مدل AIDAS نیز یاد میکنند. S که به نوعی در مرحله آخر قرار میگیرد، از Satisfaction گرفته شده و بیانگر رضایت مشتری است. بعد از اقدام به خرید نوبت شما است که تجربه مشتری را به سمت مثبت یا منفی بودن رقم بزنید. به خاطر داشته باشید که ارتباط شما با مشتری، بعد از خرید نیز همچنان ادامه دارد؛ اینکه بدانید انتخاب مشتری تا چه حد درست بوده و رضایت او از تجربه محصول و خدمت شما تا چه میزان بوده است. فراموش نکنید که رابطه شما با مشتری یک رابطه دو سویه است؛ همزمان که انتظار دارید او دست به عمل بزند، باید حواستان به مدیریت ارتباط و تجربه مشتری نیز باشد.
مدل AIDA یا AIDAS نقش مهمی در بازگشت دوباره یا عدم بازگشت مشتری به سمت برند شما دارد. برای گذر از تمامی مراحل این مدل و تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان وفادار، میتوانید روی دانش و تجربه آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان حساب کنید.
احتمالا اولین باری نیست که نام مدل AIDA به گوشتان میخورد. در این بلاگ قصد داریم به طور مفصل به تعریف مدل AIDA و مراحل آن بپردازیم. در دنیای دیجیتال امروز، مدل AIDA به کسبوکارها این امکان را میدهد تا استراتژیهایشان را بر مبنای آن تعیین کنند، مشتریان بالقوه را به سمت قیف فروش هدایت کنند و در نهایت آنها را بهمشتریان وفادار بدل کنند.
مشتریان بالقوه از چهار مرحله مدل AIDA که نام آن از ابتدای چهار کلمه Attention, Interest, Desire و Action گرفته شده، عبور میکنند تا به مشتریان واقعی و وفادار شما تبدیل شوند. در واقع این مدل مسیری را پیشروی مشتریان میگذارد و در نهایت آنها را برای تصمیم و اقدام به خرید آماده کند. به بیانی دیگر میتوان گفت که مشتریان با گذر از هر مرحله و تکمیل آن دچار احساسات و تفکراتی میشوند که آنها را در نهایت مصمم میکند تا برند شما را انتخاب کنند و خریدشان را از محصولات و خدمات شما انجام دهند. تنها به خاطر داشته باشید که در ابتدا درست همانند قیف فروش مشتریان زیادی را در مرحله اول خواهید داشت اما به مرور زمان و با گذر از هر مرحله مشتریان ریزش پیدا میکنند و در نهایت در آخرین مرحله با مخاطبان بسیار کمتر اما باکیفیتتر مواجه خواهید شد. در ادامه به چهار مرحله مدل AIDA میپردازیم:
در مرحله اول نیاز دارید تا توجه مخاطبانتان را به سمت برند، محصولات و خدماتی که عرضه میکنید، جلب کنید و به نوعی آگاهی برندتان را افزایش دهید؛ پس نیاز دارید تا به خوبی پرسونای مخاطبان و مشکلات و مسائل مربوط به آنها را شناسایی کنید تا بهترین عملکرد را داشته باشید. در این مرحله میتوانید از تولید محتوا کمک بگیرید و به مشکلات مخاطبان پاسخ بدهید. محتوایی که تولید میکنید باید در قالبهای مختلفی ارائه شود تا دسترسی و اشتراکگذاری آنها برای مخاطبان ساده باشد. در این مرحله برای ایجاد آگاهی بیشتر، میتوانید از اینفلوئنسر مارکتینگ و مزایای آن نیز بهرهمند شوید.
در مرحله دوم نیاز دارید تا نسبت به برندتان در مخاطبان، علاقه ایجاد کنید. ایجاد علاقه چیزی فراتر از ایجاد آگاهی برند و جلب توجه است و یکی از مراحل مهم در مدل AIDA محسوب میشود. در این مرحله باید تلاش کنید تا اینگیجمنت مخاطب را افزایش دهید. یکی از بهترین راهها جهت افزایش علاقه و اینگیجمنت مشتری، انتقال این پیام است که شما قصد رفع نیاز و پاسخگویی به مشکلات او را دارید و تنها به دنبال سود و منفعت خودتان نیستید.
علاقه مشتری به برند شما اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که اگر این علاقه ایجاد نشود مشتری لزومی به ادامه دیگر مراحل نمیبیند و در نتیجه هیچگاه به نقطه تصمیمگیری یا Action نمیرسد. در دسترس قرار دادن اطلاعات کامل در مورد چشمانداز، بیانیه ماموریت و به طور کلی برند، به مخاطب کمک میکند تا بداند دقیقا مشغول چه فعالیتی هستید، تفاوتتان با دیگر رقبا در چیست، چه ارزش افزودهای دارید و چه اهدافی را دنبال میکنید. دسترسی به این اطلاعات، علاقه بیشتری را در مخاطب ایجاد میکند و او را برای گذر از این مرحله به مرحله بعدی آماده میکند.
بعد از ایجاد علاقه در مخاطب، قدم بعدی که باید روی آن تمرکز داشته باشید، ایجاد اشتیاق و علاقه در مخاطب است؛ به نحوی که احساس کند وقت آن رسیده تا محصولات و خدمات شما را خریداری و از مزایای آن استفاده کند. در این مرحله برای ایجاد اشتیاق و علاقه بیشتر میتوانید از مزایای Promotion ها نیز بهرهمند شوید. تنها امکان دارد که مشتری واقعا به محصول یا خدمت شما نیاز نداشته باشد، در این مرحله این هنر شما است که نیاز و تقاضا را در او ایجاد کنید.
چهارمین مرحله زمانی است که نتایج زحمات شما در آن نمود پیدا میکند و مشتری دست به خرید میزند. یکی از راههای ساده برای ترغیب مشتری جهت اقدام، CTA ها هستند. استفاده از CTA در صفحه اصلی و صفحه محصولات، به شدت میتواند روی تصمیم مخاطب اثر گذار باشد و او را به همان سمتی هدایت کند که انتظارش را دارید. در این مرحله مشتری نیاز به یک تلنگر برای خرید دارد. مستقیم یا غیر مستقیم بودن این تلنگر بستگی به شناختی دارد که شما از مشتریان و پرسونای مشتری دارید.
به طور کلی مدل AIDA شناختهتر شده است اما بسیاری، از آن با عنوان مدل AIDAS نیز یاد میکنند. S که به نوعی در مرحله آخر قرار میگیرد، از Satisfaction گرفته شده و بیانگر رضایت مشتری است. بعد از اقدام به خرید نوبت شما است که تجربه مشتری را به سمت مثبت یا منفی بودن رقم بزنید. به خاطر داشته باشید که ارتباط شما با مشتری، بعد از خرید نیز همچنان ادامه دارد؛ اینکه بدانید انتخاب مشتری تا چه حد درست بوده و رضایت او از تجربه محصول و خدمت شما تا چه میزان بوده است. فراموش نکنید که رابطه شما با مشتری یک رابطه دو سویه است؛ همزمان که انتظار دارید او دست به عمل بزند، باید حواستان به مدیریت ارتباط و تجربه مشتری نیز باشد.
مدل AIDA یا AIDAS نقش مهمی در بازگشت دوباره یا عدم بازگشت مشتری به سمت برند شما دارد. برای گذر از تمامی مراحل این مدل و تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان وفادار، میتوانید روی دانش و تجربه آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان حساب کنید.
احتمالا اولین باری نیست که نام مدل AIDA به گوشتان میخورد. در این بلاگ قصد داریم به طور مفصل به تعریف مدل AIDA و مراحل آن بپردازیم. در دنیای دیجیتال امروز، مدل AIDA به کسبوکارها این امکان را میدهد تا استراتژیهایشان را بر مبنای آن تعیین کنند، مشتریان بالقوه را به سمت قیف فروش هدایت کنند و در نهایت آنها را بهمشتریان وفادار بدل کنند.
مشتریان بالقوه از چهار مرحله مدل AIDA که نام آن از ابتدای چهار کلمه Attention, Interest, Desire و Action گرفته شده، عبور میکنند تا به مشتریان واقعی و وفادار شما تبدیل شوند. در واقع این مدل مسیری را پیشروی مشتریان میگذارد و در نهایت آنها را برای تصمیم و اقدام به خرید آماده کند. به بیانی دیگر میتوان گفت که مشتریان با گذر از هر مرحله و تکمیل آن دچار احساسات و تفکراتی میشوند که آنها را در نهایت مصمم میکند تا برند شما را انتخاب کنند و خریدشان را از محصولات و خدمات شما انجام دهند. تنها به خاطر داشته باشید که در ابتدا درست همانند قیف فروش مشتریان زیادی را در مرحله اول خواهید داشت اما به مرور زمان و با گذر از هر مرحله مشتریان ریزش پیدا میکنند و در نهایت در آخرین مرحله با مخاطبان بسیار کمتر اما باکیفیتتر مواجه خواهید شد. در ادامه به چهار مرحله مدل AIDA میپردازیم:
در مرحله اول نیاز دارید تا توجه مخاطبانتان را به سمت برند، محصولات و خدماتی که عرضه میکنید، جلب کنید و به نوعی آگاهی برندتان را افزایش دهید؛ پس نیاز دارید تا به خوبی پرسونای مخاطبان و مشکلات و مسائل مربوط به آنها را شناسایی کنید تا بهترین عملکرد را داشته باشید. در این مرحله میتوانید از تولید محتوا کمک بگیرید و به مشکلات مخاطبان پاسخ بدهید. محتوایی که تولید میکنید باید در قالبهای مختلفی ارائه شود تا دسترسی و اشتراکگذاری آنها برای مخاطبان ساده باشد. در این مرحله برای ایجاد آگاهی بیشتر، میتوانید از اینفلوئنسر مارکتینگ و مزایای آن نیز بهرهمند شوید.
در مرحله دوم نیاز دارید تا نسبت به برندتان در مخاطبان، علاقه ایجاد کنید. ایجاد علاقه چیزی فراتر از ایجاد آگاهی برند و جلب توجه است و یکی از مراحل مهم در مدل AIDA محسوب میشود. در این مرحله باید تلاش کنید تا اینگیجمنت مخاطب را افزایش دهید. یکی از بهترین راهها جهت افزایش علاقه و اینگیجمنت مشتری، انتقال این پیام است که شما قصد رفع نیاز و پاسخگویی به مشکلات او را دارید و تنها به دنبال سود و منفعت خودتان نیستید.
علاقه مشتری به برند شما اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که اگر این علاقه ایجاد نشود مشتری لزومی به ادامه دیگر مراحل نمیبیند و در نتیجه هیچگاه به نقطه تصمیمگیری یا Action نمیرسد. در دسترس قرار دادن اطلاعات کامل در مورد چشمانداز، بیانیه ماموریت و به طور کلی برند، به مخاطب کمک میکند تا بداند دقیقا مشغول چه فعالیتی هستید، تفاوتتان با دیگر رقبا در چیست، چه ارزش افزودهای دارید و چه اهدافی را دنبال میکنید. دسترسی به این اطلاعات، علاقه بیشتری را در مخاطب ایجاد میکند و او را برای گذر از این مرحله به مرحله بعدی آماده میکند.
بعد از ایجاد علاقه در مخاطب، قدم بعدی که باید روی آن تمرکز داشته باشید، ایجاد اشتیاق و علاقه در مخاطب است؛ به نحوی که احساس کند وقت آن رسیده تا محصولات و خدمات شما را خریداری و از مزایای آن استفاده کند. در این مرحله برای ایجاد اشتیاق و علاقه بیشتر میتوانید از مزایای Promotion ها نیز بهرهمند شوید. تنها امکان دارد که مشتری واقعا به محصول یا خدمت شما نیاز نداشته باشد، در این مرحله این هنر شما است که نیاز و تقاضا را در او ایجاد کنید.
چهارمین مرحله زمانی است که نتایج زحمات شما در آن نمود پیدا میکند و مشتری دست به خرید میزند. یکی از راههای ساده برای ترغیب مشتری جهت اقدام، CTA ها هستند. استفاده از CTA در صفحه اصلی و صفحه محصولات، به شدت میتواند روی تصمیم مخاطب اثر گذار باشد و او را به همان سمتی هدایت کند که انتظارش را دارید. در این مرحله مشتری نیاز به یک تلنگر برای خرید دارد. مستقیم یا غیر مستقیم بودن این تلنگر بستگی به شناختی دارد که شما از مشتریان و پرسونای مشتری دارید.
به طور کلی مدل AIDA شناختهتر شده است اما بسیاری، از آن با عنوان مدل AIDAS نیز یاد میکنند. S که به نوعی در مرحله آخر قرار میگیرد، از Satisfaction گرفته شده و بیانگر رضایت مشتری است. بعد از اقدام به خرید نوبت شما است که تجربه مشتری را به سمت مثبت یا منفی بودن رقم بزنید. به خاطر داشته باشید که ارتباط شما با مشتری، بعد از خرید نیز همچنان ادامه دارد؛ اینکه بدانید انتخاب مشتری تا چه حد درست بوده و رضایت او از تجربه محصول و خدمت شما تا چه میزان بوده است. فراموش نکنید که رابطه شما با مشتری یک رابطه دو سویه است؛ همزمان که انتظار دارید او دست به عمل بزند، باید حواستان به مدیریت ارتباط و تجربه مشتری نیز باشد.
مدل AIDA یا AIDAS نقش مهمی در بازگشت دوباره یا عدم بازگشت مشتری به سمت برند شما دارد. برای گذر از تمامی مراحل این مدل و تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان وفادار، میتوانید روی دانش و تجربه آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان حساب کنید.
همان گونه که در مقاله قبل اشاره کردیم، هر برند از دیدگاه مخاطبان دارای هویتی منحصربهفرد است. در این مقاله قصد داریم شما را با ادامهی آرکتایپهای برندها آشنا کنیم.
آرکتایپ طغیانگر شخصیتی انقلابی، نسبتاً افراطی و آزاد دارد. چارچوب شکن است و به شدت از تغییر استقبال میکند. شجاع و عملگراست و به دنبال رفع چالشهای موجود از هیچ اقدامی دریغ نمیکند.
برندهایی با آرکتایپ طغیانگر، در تولید و خلق محصولات، خدمات و ایدههای بدیع و انقلابی تخصص دارند. آنها به روندها و پیمانهای رایج در صنعت خود اهمیتی نداده و مشتریان را با یک دیدگاه جدید شگفت زده میکنند. تبلیغات این برندها بسیار خاص است و معمولاً به ویژگی کلیدی محصول به طور مستقیم اشاره نمیکند. برند Harley Davidson نمونهای از آرکتایپ برند طغیانگر است.
صمیمیت، احساسات شدید، لذت و بخشندگی زیاد از خصویات بارز آرکتایپ عاشق است. آرکتایپ عاشق به دنبال برقراری رابطه و برقراری احساسات است.
برندهایی با آرکتایپ عاشق میخواهند شما را شیفته و مجذوب خود کنند. آنها سعی میکنند ظاهر محصولات را جذاب طراحی کنند تا مشتریان با استفاده از محصولات این برندها، احساس جذابیت و فریبندگی بیشتری پیدا کنند. برند Chanel مثالی از آرکتایپ برند عاشق است.
قدرت، کنترل، رهبری، اعتماد به نفس، مدیریت خوب و نظم بخشیدن به امور از خصویات کلیدی آرکتایپ فرمانروا هستند. آنها همواره در راس امور بوده و حرفی برای گفتن دارند. آرکتایپ فرمانروا از قدرت خود برای نفوذ در افراد و ایجاد خروجی مثبت استفاده میکنند.
برندهای فرمانروا تمایل دارند همواره در نظر مشتریان قدرتمند جلوه کنند و از ضعیف بودن میهراسند. این برندها همواره ایدههایی جدید و خاص را مطرح میکنند که نشان دهندهی رهبر بودن آنها در بازار است. مسئولیت پذیری بالا و رهبری بازار عواملی هستند که مشتریان این برندها را وفادار میکند. مشتریان برندهای فرمانروا معمولاً تبلیغاتی را میپسندند که حس قدرت و توانایی بالا را در آنان برانگیخته کند. برند Rolex از نمونههای معروف آرکتایپ برند فرمانرواست.
یک دلقک همیشه در لحظه زندگی میکند و از آن لذت میبرد. بازیگوش و شوخ است و اتفاقات بسیار معمولی را به رویدادهای جالب و خندهدار تبدیل میکند. آرکتایپ دلقک به بسیاری از مسائل اهمیت چندانی نمیدهد و سعی میکند خوش بگذراند.
برندها با آرکتایپ دلقک به دنبال یافتن راه حل برای مشکلات نبوده و آینده نگر نیستند. آنها در تلاش اند ارزش شوخی و بازی کردن را به افراد نشان داده و با کودک درون آنها ارتباط برقرار کنند. برندهایی با آرکتایپ دلقک قادرند خارج از چارچوب فکر کنند و به همین دلیل در ایدهپردازی خلاقانه به خصوص به روش طوفان مغزی موفق هستند. این برندها فضای لذت بخشی را برای کارکنان خود فراهم میکنند. تبلیغات آنها نه تنها خسته کننده نیست، بلکه معمولا عجیب و شاد و پر از رنگهای پرانرژی است. برند M&M’s با رنگهای شاد و شعارهای شوخ طبعانهی خود دارای آرکتایپ دلقک است.
آرکتایپ جادوگر، بصری، شفابخش، کاریزماتیک و مخترع است. جادوگر به دنبال یافتن قوانین پایهای علوم مختلف و یافتن راههایی برای بهبود موقعیتها، تاثیرگذاری بر افراد و تحقق رویا به واقعیت است.
برندهایی با آرکتایپ جادوگر، بیشتر بر افراد نسبت به گروهها تمرکز دارند و خود را به عنوان درگاهی برای تجربهی تغییر و تحول و تبدیل غیرممکن به ممکن معرفی میکنند. آنها میخواهند با خلق فرصتها و ارائه راه حلهای برد-برد، لحظات بهتری را برای مشتریان خلق کنند. مشتریان برندهای جادوگر تمایل دارند بتوانند با استفاده از محصولات و خدمات آنها رشد کرده و بر دیگران تاثیر بگذارند. تبلیغات این برندها معمولاً الهام بخش و خیالی است. برند Disney نمونه معروفی از آرکتایپ برند جادوگر است.
آرکتایپ دانا یا دانشمند، فیلسوف، باهوش، دانشمند و تعلیم دهنده است. این آرکتایپ همواره به کمک تحلیلهای منطقی و هوش خود، در جستجوی حقیقت و یافتن راههای عقلانی برای رویارویی با تمام چالشهاست. یادگیری و آموزش از جمله تعهدات آرکتایپ دانشمند است.
برندهایی با آرکتایپ دانشمند بهترین گزینه برای انجام عملیات تحقیقاتی یا جمعآوری و تحلیل اطلاعات توسط متخصصین آن حوزه هستند. این برندها ممکن است اندکی خشک به نظر برسند، اما همواره به دلیل ارائه حقایق درست و منطقی از دیدگاه مخاطبان محترم است. برندهایی مانند Google و Harvard University مثالهایی از آرکتایپ دانا هستند.
اگر موضوع آرکتایپها یا کهنالگوهای شخصیتی برند برایتان سوال برانگیز بوده و نتوانستهاید به درستی آرکتایپ برند خود را بشناسید، این کار را به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان برون سپاری کنید. تیم حرفهای دیجیتال برندینگ ماکان پس از انجام تحقیقات بازار و تدوین استراتژی برندینگ متناسب با کسب و کار شما، به شما در این راستا یاری خواهد رساند.