پیشرفت تکنولوژی، تلاطم و رقابت شدید در کنار فشارهای اجتماعی و بحران سرمایهداری جزئی از محیط پیچیده کسبوکار کنونی به شمار میروند. یکی از اولین مراحل تدوین استراتژی رقابتی برای سازمانها، کسب اطلاع از موقعیت کنونی و محیطی است که بنگاه در آن فعالیت میکند. در بلاگهای پیشین ماتریس رشد-سهم بازار (BCG) را به عنوان ابزاری برای سنجش موقعیت رقابتی بنگاه در فضای کسبوکار معرفی کردیم. رهبران کسبوکار برای تحلیل رقبا و کسب مزیت رقابتی و دستیابی به سود در بازی رقابتی، نیاز دارند محیط داخلی و خارجی بنگاه را به درستی شناسایی کنند. در این بلاگ قصد داریم چارچوب SWOT را به عنوان ابزاری که میتواند برای تعیین موقعیت و استراتژی رقابتی به کار گرفته شود، بررسی نماییم.
شناسایی محیط داخلی و خارجی بنگاه، یکی از نخستین گامهایی است که برای تدوین استراتژی برداشته میشود. اگر سازمان در تعیین اینکه کدام عوامل مربوط به محیط خارجی هستند، ضعیف عمل کند، در انتخاب استراتژی رقابتی خود دچار مشکل خواهد شد. برای حل این چالش، از معیار کنترل استفاده میشود؛ بدین ترتیب عواملی که سازمان بر آنها کنترل دارد، جزء محیط داخلی و عواملی که قادر به کنترل آنها نیست، جزء محیط خارجی محسوب میشوند. برای مثال مشتریان، تامینکنندگان و رقبا، جزئی از محیط خارجی هستند اما سود یک عامل درونی است.
چارچوب SWOT که برگرفته از 4 معیار ارزیابی است، انتخاب استراتژی رقابتی را برای سازمان سادهتر میکند. این ماتریس از بخشهای زیر تشکیل شده است:
محیط داخلی سازمان، دربردارنده کلیه عواملی است که سازمان قادر به کنترل آنها است. برای تدوین استراتژی، میبایست از نقاط قوت و ضعف کسبوکار خود به خوبی آگاه باشید.
یک مسابقه دو را در نظر بگیرید. همانطور که هر دونده برای پیشی گرفتن از رقیبی که در پیش روی خود قرار دارد، میبایستی بر نقاط قوت خود تکیه کند، در بازی رقابتی نیز کسبوکارها برای پیشیگرفتن از رقبای قدرتمند و بنگاههایی که جلوتر از آنها حرکت میکنند، میبایستی بر نقاط قوت خود تکیه کنند. برای شناسایی نقاط قوت خود، رقبای جلوتر از خود را در نظر گرفته و بررسی کنید با استفاده از کدام یک از توانمندیهای سازمانی خود، میتوانید از آنها پیشی بگیرید.
نقاط ضعف شرکت، از طریق مقایسه رقبایی که با فاصله کمی به دنبال شما در حال فعالیت هستند، قابل تشخیص هستند؛ چرا که نقاط ضعف شما به آنها امکان میدهد تا از شما پیشی بگیرند.
محیط خارجی در کنترل سازمان نیست. مدل PESTLE برای شناخت محیط خارجی مورد استفاده قرار میگیرد.
برخی تغییرات محیط بیرونی بنگاه، میتوانند بر سازمان تاثیر مثبت گذاشته و رسیدن به اهداف رقابتی را آسانتر نمایند. از این تغییرات با نام فرصت یاد میشود.
تغییرات محیط بیرونی بنگاه که دستیابی به اهداف رقابتی را دشوار میسازند، تهدید نامیده میشوند.پس از تعیین چارچوب SWOT، نوع استراتژی انتخابی توسط شرکت مشخص میشود. سازمانها میبایست با استفاده از نقاط قوت خود، با تهدیدهای محیطی مواجه شده و از فرصتهای پیش آمده، بیشترین بهرهبرداری را انجام دهند. عملکرد سازمان در پیادهسازی استراتژیهای طراحی شده با استفاده از کارت امتیازی متوازن (BSC) قابل سنجش است.
در محیط کسبوکار کنونی، همه چیز در حال تغییر است. نقاط قوت و ضعف سازمانها، هرگز ثابت نیستند و به طور مداوم میبایستی بازنگری و بررسی شوند. شرکت تبلیغاتی مات با ارائه کلیه خدمات بازاریابی و تبلیغاتی از طریق تیم متخصص و حرفهای، کسبوکار شما را در تدوین و پیادهسازی استراتژیهای خلاقانه بازاریابی یاری میکند.
در بلاگهای پیشین پیرامون بازاریابی دهان به دهان و تکنیکهایی مانند وایرال مارکتینگ که در اجرای آن مورد استفاده قرار میگیرد، صحبت کردیم. هنگامیکه مشتریان شما تجربه خود از برخورد با یک محصول یا خدمتی که ارائه میدهید را با دوستان، اطرافیان و سایر افراد به اشتراک میگذارند، بازاریابی دهان به دهان شکل میگیرد. یکی از راههای کسب مزیت رقابتی و پیشی گرفتن از رقبا این است که میتوانید از مشتریان خود برای انتقال پیام برندتان استفاده نمایید. در این بلاگ قصد داریم 5 راهکاری که در موفقیت بازاریابی دهان به دهان اثرگذار است را بررسی کنیم.
برای انتقال درست پیام برند و برقراری ارتباط موثر با مشتریان، راهکارهای زیر برای کسب نتیجه از استراتژی بازاریابی موثر هستند:
بازاریابی دهان به دهان با یک تجربه و برخورداری از خدمت، آغاز میشود. برای آنکه مشتریانتان پیام مدنظر برند شما را با سایرین به اشتراک بگذارند، میبایست تجربه، احساس یا خاطرهای را فراهم کنید که به سادگی قابل فراموشی نباشد. ایجاد یک تجربه مثبت، خلاقانه و متمایز برای مخاطب، اولین کاری است که در بازاریابی دهان به دهان میبایست انجام شود. هرچه محتوای جذابتر و خلاقانهتری را به کار بگیرید، تمایل افراد برای به اشتراک گذاشتن آن بیشتر خواهد بود؛ چرا که از طریق انتقال پیام و صحبت پیرامون محتوای آن در نظر دیگران، دارای اطلاعات به روزتری خواهند بود. به عبارت دیگر، با در اختیار قرار دادن یک محتوای منحصر به فرد برای به اشتراکگذاری، به مخاطبانتان احساس خاص بودن را منتقل میکنید.
محرکهای بصری با درگیر کردن حواس مخاطب، به فراگیر شدن پیام مورد نظر شما کمک زیادی میکنند. برای مثال طراحی یک وبسایت منحصر به فرد و کاربردی که به لحاظ بصری برای مخاطب جذاب باشد، میتواند یکی از گزینههای پیش روی شما برای استفاده از محرکهای بصری در بازاریابی دهان به دهان باشد. محرکهای بصری با برانگیختن احساسات مخاطب، میزان به اشتراکگذاری آنها را افزایش میدهند. IKEA یکی از نمونههای موفق در انتقال پیام برند و ایجاد حس منحصر به فرد برای مشتریان خود محسوب میشود. برای مثال، کاربران با استفاده از اپلیکیشن ارائه شده توسط شرکت و از طریق واقعیت افزوده و جلوههای ویژه، قادر هستند نحوه چیدمان و موقعیت کالای موردنظر خود را در خانه یا محل کار، پیش از خرید محصول، مشاهده نمایند. به دلیل منحصربه فرد بودن این تجربه، میزان به اشتراک گذاری آن توسط کاربران بسیار قابل توجه بوده است.
چنانچه محتوا توسط کاربران، مشتریان و دنبالکنندگان شما در فضای مجازی و کسبوکار، ایجاد و منتشر شود، تاثیرگذاری به مراتب بیشتری خواهد داشت. هنگامیکه سناریوی کمپین تبلیغاتی خود را طراحی میکنید، ایجاد بخشی از محتوا و انتشار آن با یک هشتگ مشخص را به مشتریان و استفادهکنندگان از محصول خود بسپارید. همکاری با اینفلوئنسرها نیز در وایرال شدن محتوا، افزایش نرخ درگیری مخاطب و داشتن یک رویکرد بازاریابی دهان به دهان موفق بسیار اثرگذار خواهد بود.
تحقیقات نشان میدهد مشتریان برای آنکه به محصولات و خدمات یک کسبوکار اعتماد کنند، حداقل 7 بازخورد از سایر مشتریان را مطالعه میکنند. در این میان 85% از مشتریان به نظرات و بازخوردهای آنلاین بیشتر از پیشنهادات شخصی اعتماد دارند. به عبارت دیگر، افراد در تصمیمات خرید خود، به دنبال تایید از سوی دیگران هستند و این امر، صحبت پیرامون ویژگیهای محصول و بیان مزایای خرید را افزایش میدهد. به همین دلیل از طریق ایجاد بخش نظرخواهی و ثبت امتیاز در وبسایت خود، میتوانید از مزایای بازاریابی دهان به دهان بهره بگیرید.
تخفیف در ازای ثبت اولین سفارش، دریافت کد تخفیف به ازای معرفی محصول به دوستان و اطرافیان و یا ارائه نمونه رایگان محصولات برای استفاده به مخاطبان هدف، راهکارهایی هستند که افراد را به سمت وایرال کردن بیشتر محتوا و انتشار بیشتر پیام برند سوق میدهد.
امروزه پیشرفت تکنولوژی، رسانههای دیجیتال و بین المللی شدن به سازمانها و کسبوکارهای مختلف امکان داده است تا پیام موردنظر خود را در کوتاهترین زمان ممکن به مخاطبین هدف خود انتقال دهند. در این میان، بازاریابی دهان به دهان با فراهم نمودن امکان به اشتراکگذاری تجربیات و نتایج استفاده از محصول یا خدمت برای مشتریان، به آگاهی از برند، میزان فروش و کسب مزیت رقابتی اثرگذار است. شرکت تبلیغاتی مات با ارائه کلیه خدمات بازاریابی و تبلیغات، کسبوکار شما را در طراحی و پیادهسازی استراتژیهای رقابتی و پیشی گرفتن از رقبا یاری میکند.
منبع: شرکت تبلیغاتی مات
این روزها اینترنت و دنیای دیجیتال به بخش مهمی از زندگی روزانه افراد تبدیل شده است. کسب و کارها از این بستر استفاده کرده و با استفاده از دیجیتال مارکتینگ، مخاطبان را به طور مداوم در معرض اطلاعات و پیامهای بازاریابی قرار میدهند و از طریق برقراری تعامل و درگیر کردن مخاطب با کسب و کار و برند خود، آنها را به مشتریان وفادار خود تبدیل میکنند.
یکی از استراتژیهای مهم و لازم دیجیتال مارکتینگ، آنلاین برندینگ یا دیجیتال برندینگ است. در واقع آنلاین برندینگ یکی از تکنیکهای مدیریت برند است که از اینترنت و رسانههای دیجیتال برای برندسازی استفاده میکند. از اهداف و مزایای اصلی استراتژی آنلاین برندینگ میتوان به افزایش آگاهی از برند از طریق دسترسی به کانالها و رسانههای مختلف آنلاین، شناسایی مخاطبان هدف، تعامل با مشتریان و ایجاد اعتماد در آنان، جایگاهیابی برند، ایجاد ارزش و اعتبار، ایجاد یک مزیت پایدار رقابتی، تولید Lead، تبدیل Lead به مشتری و افزایش نرخ بازگشت سرمایه اشاره کرد.
تدوین یک استراتژی دیجیتال برندینگ قوی، حتی اگر مخاطبان را به مشتری وفادار شما تبدیل نکند، سبب ماندگار ماندن نام برند شما در ذهن آنان خواهد شد. در ادامه به 6 نکته مهم در تدوین استراتژی دیجیتال برندینگ اشاره خواهیم کرد.
اولین گام موفقیت در برندینگ، این است که مطمئن شوید آیا هویت برند و ارزش برندتان در ذهن مخاطبان دقیقا همان چیزی خواهد بود که انتظارش را دارید؟ برای این کار، برند خود را در ۳ کلمه تعریف کرده و سپس از تعدادی افراد مورد اعتماد بخواهید آنها نیز برند شما را در ۳ کلمه تعریف کنند. با مقایسهی میزان مغایرت این کلمات یا عبارات درمییابید برند شما تا چه میزان میتواند ادراک صحیحی در مخاطبان ایجاد کند.
پیش از آنلاین برندینگ، خصوصا پیش از تعیین استراتژی تولید محتوا و نحوه تعامل با مخاطبان، لازم است درک صحیحی از پرسونای مخاطبان خود داشته باشید. پیام برند شما باید متناسب با پرسونای مخاطب، سلیقه و نیازهای آنان بوده و همچنین با ارزشهای اصلی کسب و کارتان در یک راستا باشد.
با توجه به مخاطب، نوع پیام برند و اهداف اصلی کسب و کار خود، لحن برند خود را مشخص کنید. لحن برند باید در تمامی کانالها یکسان باشد. لحن برند، چگونگی بیان مطالب و نوع ادبیات به کار رفته در تمام بسترهایی است که محتوا در آن انتشار مییابد. برای مثال، لحن برند میتواند شوخ یا جدی، رسمی یا خودمانی، مودب یا بیپروا و منطقی یا احساسی باشد. داشتن یک لحن برند مخصوص، یکی از نقاط تمایز شما با رقبایتان است. انتخاب کلمات مناسب در نوشتهها میتواند اثر بسیاری بر مخاطبان بگذارد.
انتخاب کردن یک ترکیب خوب از میان کانالها و رسانههای آنلاین، در دیجیتال برندینگ بسیار موثر است. تمام این کانالها باید باهم در یک راستا عمل کرده و یک پیام واحد را به گوش مخاطب برسانند تا به هویت برند آسیبی وارد نشود. برای مثال، در تمام کانالهای تبلیغاتی باید از ثبات لحن برند و انطباق آن با پیام برند اطمینان حاصل کنید.
داشتن ثبات در انتقال پیام برند در تمامی کانالهای ارتباطی دیجیتال، باعث میشود مشتری به سرعت برند شما را تشخیص داده و مجدد به سمت برندتان بازگردد.
برند شما قرار است چه پیامی را به مخاطبان انتقال دهد؟ کدام یک از انواع محتوا برای کسب و کار شما مناسبتر است؟ مخاطبان شما قرار است چه نوع تعاملاتی با کسب و کار شما داشته باشند؟ کدام شبکه اجتماعی با برند شما متناسب است؟ مخاطبان شما بیشتر در کدام شبکههای اجتماعی فعالیت دارند؟ در کدام شبکههای اجتماعی میتوانید ازاینفلوئنسر مارکتینگ برای افزایش آگاهی از برند و جلب اعتماد مخاطبان خود استفاده کنید؟
با پاسخ دادن به این سوالات و بسیاری سوالات مشابه، قادرید استراتژی تولید محتوای خود را تعیین کنید. همچنین میتوانید بررسی کنید از طریق کدام شبکههای اجتماعیبهتر میتوانید با مخاطبان خود ارتباط بلند مدت و ماندگاری برقرار کرده و پیام برندتان را در زمان مناسب به گوش افراد مناسب برسانید.
ایجاد شهرت و اعتبار آنلاین نیازمند صرف زمان است. داشتن یک استراتژی شفاف برای دستیابی به مخاطبان هدف و انتخاب تاکتیکهای مناسب برای تعامل با آنها ضروری است. به عنوان مثال، بهتر است از تمامی تعاملات آفلاین و شبکهی آشنایان معتبر خود در جهت افزایش شهرت و اعتبار آنلاین خود بهره بگیرید. برای مثال، این افراد میتوانند در لینکبیلدینگ خارجی شما موثر باشند و به وبسایت شما لینک دهند. در این صورت علاوه بر افزایش ترافیک وبسایت، رتبه بالاتری نیز در نتایج جستجو به دست خواهید آورد. به طور خلاصه میتوان گفت به میزانی که برند شما در نظر افراد معتبر صنعت یا دیگران به صورت آفلاین دارای شهرت و اعتبار باشد، به همان میزان در دیجیتال برندینگ رشد قویتری خواهد داشت.
پیادهسازی یک استراتژی قوی دیجیتال برندینگ برای موفقیت هر کسب و کار در ایجاد شهرت، اعتبار و تعامل بسیار قدرتمند با مشتریان ضروری است. تدوین استراتژی دیجیتال برندینگ کسب و کار خود را به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان بسپارید.
برای بسیاری از صاحبان شرکتها، خصوصا” در کسب و کارهای بزرگ، ۲۴ ساعت در روز کافی نیست! توسعه کسب و کار، خدمات مشتریان، تولید، فعالیتهای بازاریابی، فرآیندهای مالی و بسیاری از موارد دیگر میتوانند بسته به اندازهی سازمان به دغدغهی مدیران تبدیل شوند. بهترین راه غلبه بر محدودیت زمان و سادهسازی فرآیندها، اتوماسیون آنهاست. بازاریابی یکی از فرآیندهای حیاتی هر سازمان است، چرا که مستقیماً روی فروش اثر میگذارد. بنابراین اتوماسیون آن جهش بزرگی برای سازمان به حساب میآید. به عنوان یک بازاریاب، حتماً واژهی اتوماسیون بازاریابی به گوشتان آشناست. در این مقاله به طور دقیقتر شما را با مفهوم اتوماسیون بازاریابی و فواید آن آشنا خواهیم کرد.
داشتن یک سیستم اتوماتیک در بازاریابی به شما کمک میکند تا بدون کمک گرفتن از نیروی انسانی بیشتر، به تعداد بسیار زیادی مشتری دست پیدا کنید. با رشد یک سازمان، دیگر نرمافزارهای رایج جوابگوی نیاز شما نیستند و امکان مدیریت ارتباطات و بهخصوص ایجاد تعامل شخصیسازی شده با مشتریان و ارائه خدماتی از این دست وجود نخواهد داشت. در این حالت، اتوماسیون بازاریابی به یاری شما خواهد آمد. اتوماسیون بازاریابی یک تکنولوژی است که امکان مدیریت فرآیندها و کمپینهای پیچیده دیجیتال مارکتینگ را به صورت اتوماتیک و در تمامی کانالها فراهم میکند. به عبارتی دیگر، اتوماسیون بازاریابی به کمک نرمافزارهای تخصصی این حوزه با هدف اجرای فعالیتهای بازاریابی به صورت اتوماتیک پیادهسازی میشود. از این رو، وظایف دپارتمانهای مختلف بازاریابی دیجیتال مانند بازاریابی ایمیلی، بازاریابی شبکههای اجتماعی، بازاریابی درونگرا، پشتیبانی آنلاین از کاربران وبسایت و … تسهیل شده و به صورت اتوماتیک انجام میشوند. در نتیجه علاوه بر کاهش ریسک ناشی از خطای نیروی انسانی، کارایی فعالیتهای بازاریابی افزایش یافته و میتوان از سرمایه انسانی در جهت رفع چالشهای بزرگتر استفاده کرد.
اتوماسیون بازاریابی، ورود به دنیای پیچیده و رو به رشد کسب و کار را برای سازمانها ساده میکند.
اطلاعات جمعآوری شده از مخاطبان هدف از طریق تعاملات مختلف مانند ایمیلها، لندینگ پیجها، اپلیکیشنها، شبکههای اجتماعی و … شناخت کاملی از پرسونای مخاطبان را برای سازمانها ایجاد میکنند. کسب و کارها میتوانند به کمک تکنولوژی اتوماسیون بازاریابی، محتوای داینامیک و شخصیسازی شده تولید کنند و پرسونای مخاطب مورد نظر خود را از کانالهای مختلف مانند ایمیل، وب.سایت، شبکههای اجتماعی، نمایش تبلیغات درونبرنامهای و ارسال پیامهای شخصیسازی شده هدف قرار دهند. این نوع پیامها بر اساس دستورالعملهایی به نام workflow یا گردش کار که بر اساس اهداف کمپین، از پیش تعیین شدهاند، به صورت اتوماتیک برای مخاطبان هدف ارسال میشوند. به این ترتیب، تعاملاتی هدفمند و با کیفیت میان کسب و کار و مشتریان صورت میگیرد.
اتوماسیون بازاریابی، پیادهسازی استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ را بهینه کرده و شما را از ارسال جداگانهی انواع محتوا (به صورت دستی) بینیاز میکند. به کارگیری ابزارهای خوب اتوماسیون، امکان تعامل بر مبنای رفتار مشتری و برنامه زمانبندی از پیش تعیین شده را فراهم کرده و یک تجربه کاربری شخصیسازی شده و رضایت بخش برای کاربران را در هر قسمت از سفر مشتری ایجاد خواهد کرد. به علاوه، در منابع مختلف خصوصاً زمان و هزینه صرفهجویی زیادی خواهد شد و در عوض میتوان این منابع را در جهت افزایش کیفیت فعالیتهای پیچیده و رشد کسب و کار و به کار گرفت.
طبق آمارهای موجود، با استفاده از اتوماسیون بازاریابی، سازمانها توانستهاند تا بیش از ۴ برابر Lead با کیفیت تولید کنند و بیش از ۲۰ درصد، نرخ تبدیل به مشتری این Lead های هدایت شده را افزایش دهند. در نهایت، نرخ بازگشت سرمایه افزایش چشمگیری پیدا خواهد کرد.
هنگام برنامهریزی استراتژیک جهت استفاده از اتوماسیون بازاریابی، به نکات زیر توجه کنید:
به کمک اتوماسیون بازاریابی، فرآیندهای بازاریابی، فروش و مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) یکپارچه عمل میکنند و علاوه بر ایجاد تجربه کاربری منحصربهفرد، هویت برندیکسانی از تمامی بخشهای سازمان توسط مخاطبان ادراک میشود.
حتما تا به حال نام برند Colgate را شنیده و یا از محصولات آن استفاده کردهاید. در سال ۱۹۸۲ این شرکت تصمیم گرفت محصولات جدیدی را در حوزهی غذاهای یخ زده و نیمهآماده با برند Colgate روانه بازار کند. این برند در میان مردم به عنوان برند مشهور خمیردندان شناخته شده بود. اما ارائه محصولی جدید در صنعت مواد غذایی با همان برند و همان لوگو برای مخاطبان پذیرفته و خوشایند نبود. در حقیقت، محصول جدید با هویت برند Colgate که سالها توسط افراد پذیرفته شده بود، همراستا نبود و این موضوع سبب شکست این شرکت در زمینهی ارائهی محصولات غذایی شد.
مثال فوق و مثالهای فراوان بسیاری وجود دارند که اهمیت استراتژی برندینگ را برای کسب و کارها یادآور میشوند. حتی برندهای بسیار موفق و شناخته شده نیز به راحتی میتوانند در دام این اشتباهات گرفتار شده و در فرآیند برندینگ با شکست موجه شوند. در ادامه قصد داریم شما را با تعدادی از مهمترین اشتباهات برندینگ که میتوانند به شدت برای سازمانها زیانآور باشند، آشنا کنیم.
یکی از مهمترین قوانین در استراتژی برندینگ، ثبات رویه است. یک برند زمانی به قدرت میرسد که در اولین گام، هویت یکسانی را از خود در تمام کانالها به نمایش بگذارد. در این حالت میتواند اعتماد مخاطبان را جلب کرده و تصویری حرفهای از برند در ذهن مخاطبان ایجاد کند. لحن برند، پرسونای برند و ویژگیهای بصری برند که هویت برند را میسازند، باید در تمامی کانالهای ارتباطی همراستا بوده و پیام واحدی را متناسب با اهداف و چشمانداز اصلی سازمان به مخاطب انتقال دهند. عدم ثبات در هویت برند سبب سلب اعتماد و از دست دادن مخاطبان شده و پیام یکسانی را به گوش مخاطب نمیرساند.
طراحی لوگو، انتخاب رنگها، انتخاب تایپوگرافی، وبسایت، بروشورها و اوراق اداری، بستهبندی، پوشاک کارمندان و فضای داخلی شرکت همگی عناصر بصری یک برند به حساب میآیند. در میان تمام این ویژگیهای بصری، لوگو یکی از مهمترین و ماندگارترین جنبههای بصری برند است. یک لوگوی خلاق میتواند تا سالها در ذهن مخاطب باقی بماند. اگر جنبههای بصری برند ضعیف طراحی شده باشند یا صرفاً متناسب با دورهی زمانی خاصی باشد و سالها بعد چندان معتبر و بامعنی به نظر نرسد، به سادگی از یاد خواهد رفت و محبوب نخواهد ماند. با این وجود نباید به طور اغراق آمیز به جنبههای بصری پرداخت و از اصل موضوع دور شد.
گسترش برند شمشیری دولبه است و انتخاب نوع معماری برند، نقش بسیار تعیین کنندهای در موفقیت استراتژیهای برندینگ و توسعهی برند دارد. برای مثال، همان گونه که اشاره شد برند Colgate استراتژی نامناسبی جهت گسترش برند خود به کار گرفت و ورود به بازار جدید برای آنان موفقیت آمیز نبود. انتخاب استراتژی نامناسب برای گسترش برند ممکن است به تصویر برند و هویت آن آسیب برساند.
یک شعار زمانی ماندگار است که مختصر، متمایز و خلاقانه باشد، پیام برند را بهصورت واضح منتقل کند و با هویت و تصویر برند همراستا باشد. نیاز برند به یک شعار، درست همانند نیاز به یک لوگوی مناسب است. انتخاب شعار تبلیغاتی باید به نحوی باشد که توجه مخاطب را جلب کرده، ما را از دیگر رقبا متمایز کند و در حافظهها بماند. شعارهای تبلیغاتی بسیار اغراق آمیز برای مخاطبان باورپذیر نیستند و تصویری واضح از برند را منعکس نخواهند کرد.
هر برند همواره یک عامل متمایز کننده داشته که آن را میان مخاطبان محبوب کرده است. اگر میخواهید تغییری در هر بخش از استراتژی برندینگ خود انجام دهید، باید در نظر داشته باشید که این تغییرات به نقطه تمایز، تصویر اصلی و ارزش مرکزی برندتان آسیب نرساند و با آن همراستا باشد. برای مثال، تغییرات بزرگ و ناگهانی در طراحی یک لوگو بدون تغییر در محصولات یا پیام برند، ریسک بسیاری داشته و ممکن است به هویت اصلی برند آسیب برساند و مشتریان وفادار را با برندتان بیگانه کند.
اگر قصد برندینگ مشارکتی یا Co-Branding دارید یا میخواهید اسپانسر و حامی مالی یک رویداد شوید، باید این نکته را مد نظر داشته باشید که به هویت برندتان آسیبی وارد نشود. برای مثال، برندینگ مشارکتی برای دو برند با هویت متناقض و نامرتبط، پیامی نامربوط و غیرقابل اعتماد را به گوش مخاطب میرساند.
زمانی که نام برند، پیام برند، شعار تبلیغاتی یا دیگر عناصر هویت برند خود را طراحی میکنید، باید به تصویر جهانی آنها و معانی کلمات یا اصطلاحات آن در نقاط مختلف دنیا توجه کنید، چرا که یک تصویر یا ترجمهی یک شعار تبلیغاتی در دیگر نقاط جهان ممکن است معنای نامناسبی به مخاطب انتقال دهد. حتی اگر اکنون قصد ندارید به یک برند جهانی تبدیل شوید، بهتر است این نکته را در گوشهای از ذهن خود داشته باشید.
پشتیبانی از مشتریان، پیش یا پس از فروش محصولات یا ارائه خدمات و به طور کلی مدیریت ارتباط با مشتریان، تصویر خوبی از برند در ذهن مشتری ایجاد میکند. برای مثال، هنگامی که مشتریان را پیش از خرید در انتخاب محصولات به صورت آنلاین راهنمایی میکنید و به تمامی سوالات آنان در رابطه با ویژگیهای محصول یا نحوه استفاده از آن پاسخ میدهید، توانستهاید علاوه بر جلب رضایت، ایجاد ادراک مثبت از برند و تجربه کاربری خوب برای مخاطب، زمینهی بازاریابی دهان به دهان را فراهم کنید.
کارمندان باید به حدی به سازمان و برند احساس تعلق داشته باشند که هر کدام، خود یک سفیر برند باشند. همواره تلاش کنید تا کارمندان خود را راضی نگه دارید تا در اثر حس خوبی که نسبت به برند و هویت سازمانی خود دارند، احساس تعلق به برند در آنان ایجاد شده و مانند یکی از داراییهای خود از آن محافظت کنند.
برندینگ فرآیندی است که در طول زمان انجام شده و به طور مستمر نیازمند ارزیابی، کنترل و بهبود است. برای کاهش ریسک ناشی از پیادهسازی استراتژیهای نادرست برندسازی، بهتر است فرآیند برندینگ کسب و کار خود را به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان برون سپاری کنید.