رنگها در زندگی انسان نقش بسیار پراهمیتی دارند. رنگها برای چشم انسانها بسیار جذاباند و بسیاری از انتخابهای ما را تحت تاثیر قرار میدهند. یکی از مهمترین اهداف کسب و کارها از طراحی وبسایت، جلب توجه مخاطبان به برند خود است. یک وبسایت میتواند با استفاده از ترکیب رنگهای جذاب و متناسب، چشم مخاطب را به نقاط خاص هدایت کند، در میزان کلیک کردن و افزایش نرخ تبدیل اثر بگذارند و در ذهن مخاطب برداشتهای متفاوتی ایجاد کنند. طبق تحقیقات انجام شده از جنبهی روانشناسی، بیش از 60% رفتار کاربران و میزان پذیرش آنها در یک وبسایت متاثر از احساسی است که در اثر ترکیب رنگها در آنان ایجاد شده است. انتخاب رنگهای مناسب میتواند حس مثبتی را در کاربر ایجاد کند و علاوه بر فراهم کردن یک تجربه کاربری خوب، سبب افزایش مدت زمان حضور در سایت شود. این عامل میتواند دربهینهسازی موتورهای جستجو یا SEO موثر باشد. از طرفی هرچه یک کاربر مدت زمان بیشتری را به وبسایت شما اختصاص دهد، شما فرصت بیشتری برای ترغیب وی به انجام عمل مورد نظر با توجه به اهداف طراحی وبسایت خواهید داشت. در ادامه به برخی از موارد مهم که هنگام انتخاب رنگ وبسایت باید به آن توجه کنید، اشاره خواهیم کرد.
رنگهای به کار رفته در وبسایت به نوعی باید با نوع محصول یا خدمت شما هماهنگ باشند. برای مثال اگر زمینهی فعالیت وبسایت شما در زمینهی محصولات سبز است، انتخاب رنگ نارنجی و قرمز بسیار نامناسب است.
در انتخاب رنگهای یک وبسایت باید به مخاطبان هدف خود توجه کنید. برای مثال، زمانی که جوانان و نوجوانان را مخاطب قرار دادهاید، نباید از رنگهای یکسانی در مقایسه با زمانی که بزرگسالان مخاطب شما هستند، استفاده کنید.
در طراحی وبسایت بهتر است از رنگ استفاده شده در بستهبندی یک محصول، رنگهای به کار رفته در لوگو یا رنگ سازمانی استفاده کرد. برای مثال رنگهای قرمز و زرد در مک دونالد، رنگ قرمز در کوکاکولا و رنگ آبی در پپسی، از مثالهای رنگهای قالب هستند.
هویت برند شامل ویژگیهایی مانند لحن برند، پرسونای برند و ویژگیهای بصری برند است. طراحی وبسایت و رنگهای به کار رفته در آن، از جمله عناصر بصری برند است. وبسایت باید به گونهای طراحی شود که تداعی کنندهی شخصیت برند در ذهن مخاطب باشد و ذهن مخاطب را به فضاهای دیگر منحرف نکند.
رنگ پسزمینه تاثیر بسیاری در جلب توجه مخاطبان دارد. نکته مهمتر وجود کنتراست مناسب میان رنگ متن با پسزمینه است. در غیر این صورت خواندن متنها سخت است یا چشم را آزار میدهد.
از دیدگاه روانشناسی رنگها، هر رنگ باعث برانگیختن برخی احساسات در افراد میشود و مفهوم یا نماد خاصی را در ذهن آنها تداعی میکند. از دیدگاه بازاریابی، این احساسات در تصمیم به خرید افراد نیز بسیار موثر هستند. برای مثال، رنگ سبز حس آرامش بیشتری را القا میکند و متناسب با ثروت و سلامت و شادابی است. رنگ سبز برای چشم انسان آرامش بخش است و آن را آزار نمیدهد. قرمز رنگی پر انرژی است که حس فوریت و اضطرار را ایجاد می کند و ضربان قلب را افزایش می دهد. استفاده از رنگ قرمز در زمان کوتاهتری توجه مخاطب را به خود جلب میکند. رنگ آبی، احساس اعتماد و امنیت را در مخاطب برمیانگیزد. غالباً در صنعت بانکداری، وبسایتهای مرتبط با تکنولوژی و فروشگاههای بزرگ از این رنگ بسیار استفاده میشود. رنگ زرد حس جوانی و مثبت اندیشی را تحریک میکند اما استفادهی بیش از حد آن در طراحی وبسایت ممکن است باعث آزار چشم شود. رنگ نارنجی نشاندهندهی صمیمیت و خلاقیت است و در تحریک هیجانات مخاطبان نقش دارد. این رنگ میتواند برای وبسایتهای مرتبط با مواد غذایی مناسب باشد. رنگ صورتی غالباً نماد زنانگی و معصومیت است و در وبسایتهای مرتبط با بانوان بیشتر به چشم میخورد.
تمامی رنگهای استفاده شده در یک وبسایت باید با هم در تعادل باشند، در غیر این صورت حس متناقضی به مخاطب القا خواهد شد.
رنگها احساسات مختلفی را در مخاطب بر میانگیزند. به همین دلیل باید بدانید مایلید کدام احساسات مخاطب را برانگیخته کنید و از رنگها در جهت درست بهره ببرید. برای این منظور میتوانید از تست A/B استفاده کنید تا بتوانید مناسبترین رنگ را برای تحقق اهداف خود بیابید.
در برخی فرهنگها رنگها معانی متفاوتی دارند. اگر قصد طراحی یک سایت بینالمللی را دارید، توجه به این نکته بسیار مهم است.
شما میتوانید با همکاری تیم حرفهای طراحی و توسعه وبسایت آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان صاحب یک وبسایت حرفهای شوید تا توجه مخاطبان بسیاری را در جهت تحقق اهداف خود جلب نمایید.
در بلاگهای قبل در مورد مزایای برونسپاری به آژانسهای دیجیتال مارکتینگ صحبت کردهایم. تجربه نرخ ROI مثبت، تجربه کار با یک تیم حرفهای، کاهش هزینهها و ریسکها و تمرکز روی هسته اصلی کسبوکارها، کاهش مسائل مربوط به کارمندان و پاسخگویی به تقاضاها تعدادی از مزایایی است که برونسپاری به آژانسهای دیجیتال مارکتینگ دارد؛ اما هیچ روشی در دنیای دیجیتال مارکتینگ وجود ندارد که صفر یا صد باشد. برونسپاری به آژانسهای دیجیتال مارکتینگ نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این بلاگ قصد داریم از زاویه دیگری به برونسپاری نگاه کنیم و معایب آن را شرح دهیم.
برونسپاری به آژانسهای دیجیتال مارکتینگ، قدرت کنترل شما را تحت تاثیر قرار میدهد و دقیقا یکی از دلایل کسبوکارها برای عدم استفاده از برونسپاری، کاهش کنترل است. کسبوکارها ترجیح میدهند تا روی همه امور اشراف داشته باشند و جزئیات عملیاتها را به دقت بررسی کنند. اگر فکر میکنید که توانایی، مهارت و زمان کافی را برای در دست گرفتن همه امور با همه جزئیات دارید، پس نیازی به برون سپاری نیست اما اگر غیر از این است پس زمان آن رسیده تا بخشی از کارها را به آژانسهای دیجیتال مارکتینگ بسپارید.
یکی دیگر از معایب برونسپاری برای کسبوکارها، انتخاب اشتباه آژانسهای دیجیتال مارکتینگ است؛ چرا که امکان دارد اهداف ما با تواناییها و مهارتهای آژانس همتراز نباشد. تجربه ناخوشایند کار با دیگر آژانسها، برآورده نشدن انتظارات و تصمیمگیریهای اشتباه از سمت آژانس دیجیتال مارکتینگ از دیگر مواردی است که کسبوکارها را دچار تردید میکند؛ در نتیجه برای تصمیمگیری درستتر نیاز به تحقیقات دارید تا بهترین آژانس دیجیتال مارکتینگ را با توجه به سوابق کاری و متناسب با ماهیت کسبوکارتان و صنعتی که در آن فعالیت دارید، انتخاب کنید.
احتمالا میان کاری که خودتان انجام میدهید با کاری که آژانسهای دیگر برای شما انجام میدهند تفاوت زیادی وجود دارد. یکی از دلایل این تفاوت عدم مسئولیتپذیری و تعهد لازم و نبود شور و شوق کافی است. همین موضوع میتواند به تصویر و هویت برند شما آسیب برساند. علاوهبر این تغییر آژانسهای مختلف برای همکاریهای متفاوت یکی از دلایل دیگری است که تصویر و هویت برند را تحت تاثیر قرار میدهد؛ پس همانطور که پیشتر گفتیم، تحقیقات دو طرفه اهمیت بالایی دارد. آژانسهای دیجیتال مارکتینگ نیاز دارند تا در مورد هویت برندها اطلاعات دقیق جمعآوری کنند و کسبوکارها نیاز دارند تا علاوه بر کسب اطلاعات در مورد آژانسهای موجود، بتوانند برند و هویتشان را نیز به طور مفصل برای آژانسها شرح بدهند.
هر مفهومی نسبی است و دلیلی جز تفاوت در ادراکات ندارد! برای مثال شاخص کیفیت میتواند از نظر شما و آژانسی که با او قصد همکاری دارید، متفاوت باشد. این تفاوت لزوما به دلیل اختلاف میان اهداف نیست، بلکه میتواند به دلیل رویکردهای متفاوت به یک مسئله باشد. همین موضوع میتواند باعث ایجاد شکاف میان شما و آژانس مورد نظرتان باشد و در ادامه راه شما را با موانع بیشتری روبهرو کند. شباهت بیشتر و همسو بودن تفکر و بینش میان کسبوکارها و آژانسهای دیحیتال مارکتینگ، یکی از راههای بروز اختلاف و ایجاد تفاوت در رویکردها است.
یکی دیگر از معایب برونسپاری در معرض خطر قرار گرفتن اطلاعات است. به دلیل ماهیت روش برونسپاری و نیاز به ردوبدل کردن دادهها، امکان لو رفتن آنها وجود دارد. همچنین برای همکاری با آژانسهای دیجیتال مارکتینگ، همواره باید این موضوع را به خاطر داشته باشید که آژانسی که با آن همکاری میکنید، ممکن است که با حساسترین رقیب شما نیز همکاری داشته باشد. چرا که آژانسها تا جایی که منابع، نیروی انسانی و زمان به آنها اجازه بدهد، با کسبوکارهای زیادی تعامل دارند و همیشه این ریسک میتواند وجود داشته باشد که اطلاعات و دادههایی که در اختیار آژانسها قرار دادهاید علیه خودتان استفاده شود! به همین منظور وجود اعتماد میان کسبوکارها و آژانسها برای جلوگیری از لو رفتن اطلاعات، موضوع بسیار مهمی است. داشتن اعتبار برای هر دو طرف نیز به شکلگیری اعتماد بیشتر کمک میکند.
با توجه به همه مزایا و معایبی که در بلاگهای قبلی و این بلاگ اشاره کردهایم، تصمیم برونسپاری به آژانسهای دیجیتال مارکتینگ با شما است. همانطور که اشاره کردیم با تحقیقات کافی و کسب اطلاعات در مورد آژانسها و همچنین با توجه به ماهیت، اهداف، منابع و ظرفیت کسبوکارتان میتوانید مناسبترین آژانس دیجیتال مارکتینگ را انتخاب کنید.
یکی از مشخصههای اصلی برای انتخاب آژانس دیجیتال مارکتینگ مناسب، همراهی شما در تدوین استراتژیها و اجرای کمپینها است. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان تلاش میکند تا بهترین خدمات را برای تجربه یک همکاری لذتبخش ارائه بدهد.
حتما بارها با یک تبلیغ در قالبهای مختلف مواجه شدهاید. چه به روشهای سنتی و چه به روشهای جدید؛ در تلویزیون، رادیو، روزنامه، بیلبورد، وببنر و … . این دقیقا همان روش بازاریابی ° 360 است که بدون در نظر گرفتن مخاطب هدف تلاش میکند تا یک تبلیغ را در هر قالبی به مخاطب عرضه کند و به نوعی در همهجا در معرض دید او قرار بگیرد. فرقی نمیکند که مخاطب کجاست؛ چرا که هدف، تنها دستیابی به مشتری و هدایت او در طول سفر (مشتری) است.
ویژگی بارز یک کمپین جامع و کامل، دربرگرفتن تمام پروسه خرید از اولین برخورد مشتری تا آخرین برخورد او است. کمپین بازاریابی 360 درجه یکی از انواع مدلهای بازاریابی است که تلاش میکند تا با حضور تبلیغات یک محصول خاص و برقراری ارتباط با مشتری از هر مدیا و رسانهای تمامی پروسه خرید را در دست بگیرد. تمامی توجه این مدل به این موضوع است که پیامی را که مخاطب دوست دارد دریافت کند و نوع ارسالی که برای او خوشایندتر است را مدنظر قرار بدهد. اجرای کمپین 360 درجه باید مطابق با پرسونای مخاطب باشد؛ در غیر این صورت تمام زمان و هزینهای که صرف کردهایم به هدر میرود.
یکی از مزایای کمپین 360 درجه به دلیل دربرگیری تبلیغات محیطی، موبایل، تلویزیون، رسانههای اجتماعی و … این است که با تغییرات و پیشرفت تکنولوژی همگام است و این امکان را میدهد تا هر تغییری را در کمپین اعمال کنیم. علاوهبر این از دو روش آنلاین و آفلاین به صورت همزمان استفاده میکند و به شدت روی صرف زمان و ارسال پیام به صورت یکپارچه تمرکز دارد. این روش میتواند در قالبهای مختلفی صورت بگیرد. قالبهایی چون وبلاگها، رسانههای اجتماعی، رسانههای جمعی، ویدیو، ایمیل، بنر، وببنر و … .
در ادامه به مراحل و دلایل استفاده از روش بازاریابی 360 درجه میپردازیم:
استفاده از کلان دادهها هم در شناخت پرسونای مخاطب به ما کمک میکند و هم این سرنخ را به ما میدهد تا بدانیم انتقال چه پیامی برای مخاطب باورپذیرتر و خوشایندتر است. همچنین این امکان را میدهد تا به عکسالعملهای مشتری سریعا پاسخ بدهیم و در زمان و مکان مناسب، پیام درست را به منتقل کنیم چرا که طراحی یک پیام مناسب در نهایت رضایت و وفاداری مشتری را به ارمغان میآورد. استفاده از رسانهها بسته به نوع مخاطب و پیامی که میخواهیم ارائه بدهیم، متفاوت است.
شناخت مخاطب به تنهایی برای ما کافی نیست، بلکه نیاز داریم خودمان را جای او قرار بدهیم، نیازهای او را دریابیم و تمامی راههایی که میتوانیم به درخواستهای او پاسخ بدهیم را شناسایی کنیم. توجه به خواستهها و نیازهای مخاطبان به مشتری احساس بهتری میدهد و کار ما را در هدایت او به قیف فروش و تبدیل او به مشتری وفادار، سادهتر میکند.
قیف فروش ابزاری است که به ما کمک میکند تا مشتری را در زمانی مناسب و با عبور دادن از مراحلی مشخص، به خرید و به اصطلاح اقدام کردن، ترغیب کنیم. مخاطب با عبور از مراحلی چون آگاهی، علاقه، تصمیم و اقدام در نهایت به مشتری بالفعل ما تبدیل میشود. باید بدانیم که قیف فروش و مراحل آن با توجه به ماهیت کسبوکارها قابل تغییر است.
بر سر راه اجرای هر کمپینی میتواند موانع زیادی وجود داشته باشد؛ چه از لحاظ زمان و چه از لحاظ بودجه. در این مرحله چارهای جز جایگزینی منابع دیگر نداریم و برای مثال میتوانیم از خلاقیت بیشتر استفاده کنیم؛ به نوعی سرمایههای انسانی نامحدود را جایگزین محدودیتهای دیگری میکنیم. در نهایت برای کسب بهترین نتیجه، نیاز داریم تا به همه زوایا اشراف داشته باشیم و همه جوانب را در نظر بگیریم.
در مرحله آخر نیاز به ایدهپردازی داریم. باید بدانیم دقیقا چه کاری میخواهیم انجام بدهیم و کانسپت اصلی ایده، شعار، طرح کلی یا Key Visual را به دقت مشخص کنیم. توجه به هر مرحله اهمیت زیادی دارد اما برای رسیدن به نتیجه دلخواه و اجرای هرچه موفقتر کمپینمان نیاز به توجه ویژهای به این مرحله داریم.
روش بازاریابی 360 درجه به دلیل نگاه همهجانبه، یکی از روشهای پرکاربرد برای کسبوکارها است که با در نظر گرفتن تمام زوایا، نتایج مثبتی را به ارمغان میآورد. در ادامه قصد داریم تنها به دو دلیل اصلی استفاده از روش بازاریابی 360 درجه بپردازیم.
اولین دلیلی که ما را به استفاده از این روش ترغیب میکند نیاز کسبوکارها به داشتن جایگاهی مشخص در ذهن مشتری است. جایگاهیابی یا Positioning مرز تمایز ما با دیگر رقبا را برای مشتری روشن میکند؛ اینکه مشتری چه دیدی نسبت به برند ما داشته باشد و با شنیدن اسم برند ما چه ذهنیتی در او ایجاد شود بسیار اهمیت دارد. در نتیجه برای داشتن یک جایگاه مثبت در ذهن مشتری، باید به تبلیغ در همه رسانهها توجه کنیم چرا که برای مثال توجه به تبلیغات تنها در رسانههای سنتی باعث میشود تا طیف گستردهای از مخاطبانمان را خودبهخود از دست بدهیم. این کمکی است که بازاریابی 360 درجه به کسبوکارها میکند.
دلیل دوم امکانی است که بازاریابی 360 برای احیای یک محصول ضعیف به ما میدهد. بازاریابی 360 درجه این امکان را میدهد تا موقعیت بد یک محصول را تغییر دهیم. در واقع این شانس دوباره را به کسبکارها میدهد تا بتوانند روی عرضه و معرفی یک محصول تمرکز کنند.
تدوین و اجرای کمپینهای 360 درجه و کسب نتیجه دلخواه شما، یکی از چندین خدماتی است که شرکتی تبلیغاتی مات ارائه میدهد.
منبع: شرکت تبلیغاتی مات
حتما بارها با یک تبلیغ در قالبهای مختلف مواجه شدهاید. چه به روشهای سنتی و چه به روشهای جدید؛ در تلویزیون، رادیو، روزنامه، بیلبورد، وببنر و … . این دقیقا همان روش بازاریابی ° 360 است که بدون در نظر گرفتن مخاطب هدف تلاش میکند تا یک تبلیغ را در هر قالبی به مخاطب عرضه کند و به نوعی در همهجا در معرض دید او قرار بگیرد. فرقی نمیکند که مخاطب کجاست؛ چرا که هدف، تنها دستیابی به مشتری و هدایت او در طول سفر (مشتری) است.
ویژگی بارز یک کمپین جامع و کامل، دربرگرفتن تمام پروسه خرید از اولین برخورد مشتری تا آخرین برخورد او است. کمپین بازاریابی 360 درجه یکی از انواع مدلهای بازاریابی است که تلاش میکند تا با حضور تبلیغات یک محصول خاص و برقراری ارتباط با مشتری از هر مدیا و رسانهای تمامی پروسه خرید را در دست بگیرد. تمامی توجه این مدل به این موضوع است که پیامی را که مخاطب دوست دارد دریافت کند و نوع ارسالی که برای او خوشایندتر است را مدنظر قرار بدهد. اجرای کمپین 360 درجه باید مطابق با پرسونای مخاطب باشد؛ در غیر این صورت تمام زمان و هزینهای که صرف کردهایم به هدر میرود.
یکی از مزایای کمپین 360 درجه به دلیل دربرگیری تبلیغات محیطی، موبایل، تلویزیون، رسانههای اجتماعی و … این است که با تغییرات و پیشرفت تکنولوژی همگام است و این امکان را میدهد تا هر تغییری را در کمپین اعمال کنیم. علاوهبر این از دو روش آنلاین و آفلاین به صورت همزمان استفاده میکند و به شدت روی صرف زمان و ارسال پیام به صورت یکپارچه تمرکز دارد. این روش میتواند در قالبهای مختلفی صورت بگیرد. قالبهایی چون وبلاگها، رسانههای اجتماعی، رسانههای جمعی، ویدیو، ایمیل، بنر، وببنر و … .
در ادامه به مراحل و دلایل استفاده از روش بازاریابی 360 درجه میپردازیم:
استفاده از کلان دادهها هم در شناخت پرسونای مخاطب به ما کمک میکند و هم این سرنخ را به ما میدهد تا بدانیم انتقال چه پیامی برای مخاطب باورپذیرتر و خوشایندتر است. همچنین این امکان را میدهد تا به عکسالعملهای مشتری سریعا پاسخ بدهیم و در زمان و مکان مناسب، پیام درست را به منتقل کنیم چرا که طراحی یک پیام مناسب در نهایت رضایت و وفاداری مشتری را به ارمغان میآورد. استفاده از رسانهها بسته به نوع مخاطب و پیامی که میخواهیم ارائه بدهیم، متفاوت است.
شناخت مخاطب به تنهایی برای ما کافی نیست، بلکه نیاز داریم خودمان را جای او قرار بدهیم، نیازهای او را دریابیم و تمامی راههایی که میتوانیم به درخواستهای او پاسخ بدهیم را شناسایی کنیم. توجه به خواستهها و نیازهای مخاطبان به مشتری احساس بهتری میدهد و کار ما را در هدایت او به قیف فروش و تبدیل او به مشتری وفادار، سادهتر میکند.
قیف فروش ابزاری است که به ما کمک میکند تا مشتری را در زمانی مناسب و با عبور دادن از مراحلی مشخص، به خرید و به اصطلاح اقدام کردن، ترغیب کنیم. مخاطب با عبور از مراحلی چون آگاهی، علاقه، تصمیم و اقدام در نهایت به مشتری بالفعل ما تبدیل میشود. باید بدانیم که قیف فروش و مراحل آن با توجه به ماهیت کسبوکارها قابل تغییر است.
بر سر راه اجرای هر کمپینی میتواند موانع زیادی وجود داشته باشد؛ چه از لحاظ زمان و چه از لحاظ بودجه. در این مرحله چارهای جز جایگزینی منابع دیگر نداریم و برای مثال میتوانیم از خلاقیت بیشتر استفاده کنیم؛ به نوعی سرمایههای انسانی نامحدود را جایگزین محدودیتهای دیگری میکنیم. در نهایت برای کسب بهترین نتیجه، نیاز داریم تا به همه زوایا اشراف داشته باشیم و همه جوانب را در نظر بگیریم.
در مرحله آخر نیاز به ایدهپردازی داریم. باید بدانیم دقیقا چه کاری میخواهیم انجام بدهیم و کانسپت اصلی ایده، شعار، طرح کلی یا Key Visual را به دقت مشخص کنیم. توجه به هر مرحله اهمیت زیادی دارد اما برای رسیدن به نتیجه دلخواه و اجرای هرچه موفقتر کمپینمان نیاز به توجه ویژهای به این مرحله داریم.
روش بازاریابی 360 درجه به دلیل نگاه همهجانبه، یکی از روشهای پرکاربرد برای کسبوکارها است که با در نظر گرفتن تمام زوایا، نتایج مثبتی را به ارمغان میآورد. در ادامه قصد داریم تنها به دو دلیل اصلی استفاده از روش بازاریابی 360 درجه بپردازیم.
اولین دلیلی که ما را به استفاده از این روش ترغیب میکند نیاز کسبوکارها به داشتن جایگاهی مشخص در ذهن مشتری است. جایگاهیابی یا Positioning مرز تمایز ما با دیگر رقبا را برای مشتری روشن میکند؛ اینکه مشتری چه دیدی نسبت به برند ما داشته باشد و با شنیدن اسم برند ما چه ذهنیتی در او ایجاد شود بسیار اهمیت دارد. در نتیجه برای داشتن یک جایگاه مثبت در ذهن مشتری، باید به تبلیغ در همه رسانهها توجه کنیم چرا که برای مثال توجه به تبلیغات تنها در رسانههای سنتی باعث میشود تا طیف گستردهای از مخاطبانمان را خودبهخود از دست بدهیم. این کمکی است که بازاریابی 360 درجه به کسبوکارها میکند.
دلیل دوم امکانی است که بازاریابی 360 برای احیای یک محصول ضعیف به ما میدهد. بازاریابی 360 درجه این امکان را میدهد تا موقعیت بد یک محصول را تغییر دهیم. در واقع این شانس دوباره را به کسبکارها میدهد تا بتوانند روی عرضه و معرفی یک محصول تمرکز کنند.
تدوین و اجرای کمپینهای 360 درجه و کسب نتیجه دلخواه شما، یکی از چندین خدماتی است که شرکتی تبلیغاتی مات ارائه میدهد.
منبع: شرکت تبلیغاتی مات
آیا به عنوان صاحب یک کسب و کار با برندی ناشناخته، به دنبال افزایش آگاهی از برند و جلب توجه طیف وسیعی از مخاطبان هستید؟ یا میخواهید محصول یا خدمت جدیدی از برند خود را برای اولین بار به بازار عرضه کنید؟ این مقاله به شما کمک میکند تا ضمن آشنایی با یکی از روشهای اثربخش و نوین بازاریابی، که از ترکیب برند اکتیویشن (Brand Activation) با دیجیتال مارکتینگ حاصل شده است، بتوانید صدای برند خود را به گوش طیف وسیعی از مخاطبان هدف خود رسانده و از مزایای آن بهرهمند شوید.
برند اکتیویشن به مجموعهی کمپینها، رویدادها و فعالیتهایی در بازاریابی گفته میشود که در آن برندها متناسب با اطلاعات حاصل از تحقیقات بازار ، شناخت پرسونای مخاطب و هویت برند خود، به طور مستقیم با مشتریان و مخاطبان هدف خود ارتباط برقرار میکنند، تا افراد بتوانند از نزدیک، محصول یا خدمت را لمس کرده و با تمام ویژگیهای آن آشنا شوند. در این حالت، علاوه بر افزایش آگاهی از برند، با درگیر کردن مخاطبان، Lead و مشتریان راغب تولید میشود. ارتباط نزدیک با مخاطبان و امکان ایجاد تجربهی استفاده از محصول یا تست آن، موجب افزایش رضایت و ایجاد حس مثبت در آنان خواهد شد. این تجربه میتواند به حدی در ذهن این افراد ماندگار شود که حتی پس از خرید محصولات یا خدمات آن برند، به یک مشتری وفادار تبدیل شده و استفاده از محصولات آن برند را به دوستان و آشنایان خود توصیه کنند. به عبارتی دیگر، در برند اکتیویشن عمق نفوذ در ذهن و قلب مخاطبان و مشتریان بسیار زیاد است.
تبلیغات ( BTL (Below The Line که در آن از سمپلینگ، بازاریابی مستقیم، برگزاری رویدادها و … استفاده میشود و همچنین بازاریابی پارتیزانی یا چریکی میتوانند نمونههایی از فعالیتهای بازاریابی در حوزهی برند اکتیویشن باشند.
امروزه با پیشرفت تکنولوژی، استفادهی گستردهی افراد از اینترنت و ظهور همزمان رسانههای دیجیتال، بستر مناسبی برای دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال پدید آمده است. حتی کسب و کارهای کوچک میتوانند با صرف هزینههای پایینتر در مقایسه با بازاریابی سنتی، از مزایای شگفتانگیز دیجیتال مارکتینگ بهرهمند شوند و صدای برند خود را به سرعت به گوش مخاطبان برسانند. برای مثال، بازاریابی در شبکههای اجتماعی، یکی از روشهای رایج و موثر در دیجیتال مارکتینگ است که در آن طیف وسیعی از مخاطبان را که غالباً دارای ویژگیهای مشترک هستند، هدف قرار میدهد. محتوای منتشر شده در شبکههای اجتماعی میتواند به سرعت وایرال شده و نظر طیف وسیعی از افراد را به خود جلب کند. به عبارتی دیگر، کسب و کارها با برنامهریزی و خرید رسانه و انتشار محتوای باکیفیت و جذاب، به وایرال شدن محتوا کمک خواهند کرد. در نتیجه این امر علاوه بر آگاهی از برند، موجب افزایش تعامل و درگیرشدن مخاطبان با برند مورد علاقهشان از طریق به اشتراک گذاشتن نظرات، پیشنهادات و احساسات خود خواهد شد.
در دیجیتال مارکتینگ با گسترهی مخاطبان وسیعی سر و کار داریم، اما ممکن است درصد قابل توجهی از مخاطبان، بدون لمس محصولات یا داشتن تجربهی قبلی استفاده از محصول یا خدمات یک برند، نتوانند ریسک خرید محصول یا خدمت شما را بپذیرند و تبلیغات دیجیتال برای آنها باور پذیر نباشد. به عبارتی دیگر، در دیجیتال مارکتینگ عمق نفوذ به احساسات و ذهن مخاطبان کمتر است. بنابراین در صورت ترکیب کمپینهای برند اکتیویشن با دیجیتال مارکتینگ، علاوه بر نفوذ عمیق بر ذهن و قلب مخاطب و ایجاد یک تجربهی دلپذیر از استفاده از محصولات یا خدمات در قالب کمپینهای بازاریابی که پیشتر به آن اشاره شد، این امکان وجود دارد که رویدادها و کمپینهایی که در راستای برند اکتیویشن انجام شده در رسانههای دیجیتال منتشر شود تا طیف وسیعی از مخاطبان هدف تحت تاثیر قرار گیرند. چرا که از این طریق میتوانند از تجربیات و نظرات افراد حاضر در کمپینهای بازاریابی مرتبط با برند اکتیویشن آگاه شوند و بیشتر به محتوای تبلیغات اعتماد کنند.
به عنوان مثالی از ترکیب دیجیتال مارکتینگ با برند اکتیویشن، میتوانیم به کمپین هفتهی تکنولوژی هوآوی که توسط آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان در سال 1396 در بازار چارسو اجرا شده، اشاره کرد. در این کمپین به مدت یک هفته، فضایی مناسب و سرگرم کننده برای تجربهی هر یک از ویژگیهای تلفن HUAWEI Mate 10 ایجاد شد. همچنین،وایرال ویدیوهای تهیه شده از این رویداد از طریق شبکههای اجتماعی منتشر شد و با برگزاری مسابقات در فضای دیجیتال، نرخ تعامل کاربران در شبکههای اجتماعی افزایش یافت.مثالی دیگر از اجرای همزمان برند اکتیویشن با دیجیتال مارکتینگ، کمپین سوپراستار هوآوی nova 2 Plus است. این کمپین آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان در تهران و شمال ایران با هدف معرفی محصول به مردم و ایجاد موقعیت برای تجربهی کار کردن با این گوشی اجرا شده است. در این کمپین برای اولین بار از ونهای تبلیغاتی برای آگاهی از برند استفاده شده که عاملی جذاب، متمایز و خلاقانه در تبلیغات BTL و برند اکتیویشن محسوب میشود. دیگر نقطه تمایز در این کمپین، استفاده از اینفلوئنسر مارکتینگ برای وایرال شدن ویدیوها و افزایش تعامل با مخاطبان بوده است.تیم حرفهای آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با استفاده از تلفیق دیجیتال مارکتینگ و برند اکتیویشن، علاوه بر خلق تجربیات قابل لمس برای مخاطبان، صدای برند شما را به گوش همگان میرساند.