اگر در زمینهی بهینهسازی موتورهای جستجو یا سئو فعالیت میکنید یا به عنوان صاحب یک وبسایت تمایل دارید وبسایت شما در صدر نتایج جستجوی گوگل قرار بگیرد، لازم است با الگوریتمهای گوگل آشنا باشید. گوگل با توجه به مجموعهای از دستورالعملها و قواعد، وبسایتها را بررسی و رتبهبندی کرده و پس از رسیدن به شناخت صحیح از این وبسایتها و بررسی اعتبار آنها ، کاربران را متناسب با هدفشان به مسیر درست هدایت میکند.
اگر شاهد یک افت ناگهانی در میزان ترافیک وبسایت و رتبهی آن شدهاید، فکر استفاده از روشهای موقتی مانند سئوی کلاه سیاه را از سر خود بیرون کنید. در عوض میتوانید به کمک شناسایی این الگوریتمها این مشکلات را رفع کرده و وضعیت وبسایت را بهبود بخشید.
اگرچه میتوان گفت الگوریتمهای رتبه بندی وبسایتها توسط گوگل آشکار نیستند، اما تعدادی الگوریتمهای جانبی وجود دارد که به هدف بهبود نتایج جستجو، درک صحیح از عبارات جستجو، اعتبار بخشی به سایتها، تشخیص سایتهای اسپم و در یک کلام ارائه نتایج “کاربرمحور” به کار میروند. در حقیقت، هوش مصنوعی به کمک گوگل آمده و نتایج را در راستای رضایت مخاطب بهبود میدهد. برای آشنایی با این 14 الگوریتم معروف، در این مقاله و مقالات بعدی با ما همراه باشید.
شاید این سوال برای شما پیش آمده که چرا وبسایت جدیدتان با وجود محتوای ارزشمند، رعایت تمام قوانین سئو و وجود لینکهای طبیعی به مدت چند ماه در نتایج جستجوی گوگل، به خصوص در نتایج اولیه ظاهر نمیشود؟ این موضوع نتیجهی وجود الگوریتم جعبه شنی یا سند باکس گوگل است. پیش از ایجاد الگوریتمهای پاندا و پنگوئن، سایتهای اسپم بسیاری میتوانستند به نتایج اولیه جستجوی گوگل راه پیدا کنند. اگر چه گوگل به صورت رسمی وجود این الگوریتم را تایید یا تکذیب نکرده است، اما متخصصین سئو بر این باورند که گوگل با توجه به این الگوریتم از سال 2004 تا کنون، از ابتدای راهاندازی وبسایت شما، یک بازه زمانی را در نظر گرفته و در آن مدت عملکرد وبسایت شما را در تمام جوانب مورد بررسی قرار میدهد تا از اسپم نبودن و کیفیت آن اطمینان حاصل کند. در حقیقت تا پایان این بازه زمانی، درست هنگامی که گوگل وبسایت شما را ارزشمند تشخیص دهد، وبسایت شما با رقبای قدرتمندتان در گوگل رقابت نمیکند. استفاده از تکنیکهای سئوی کلاه سفید، تولید محتوای کاربرپسند و ارزشمند، لینک بیلدینگ داخلی و دریافت لینکهای طبیعی از وبسایتهای قدرتمند، میتواند به وبسایت شما کمک کند تا هرچه سریعتر از جعبه شنی گوگل خارج شده و به دنیای پررقیب آن وارد شوید.
گوگل الگوریتم کافئین را در سال 2009 با هدف ایجاد تغییر کلی در ساختار رتبهبندی خود معرفی کرد. سرعت بیشتر در ایندکس کردن وبسایتها، نمایش نتایج جستجوی بیشتر، مرتبطتر و بهروزتر و افزایش شدید ظرفیت محتوایی گوگل از مزایای الگوریتم کافئین هستند. به طور کلی میتوان گفت گوگل با ارائهی این الگوریتم، تحولی عظیم در خدمت خود به کاربران ایجاد کرده تا روز به روز بر میزان رضایت آنها بیافزاید.
الگوریتم پاندا در فوریه 2011 توسط گوگل معرفی شد. با توجه به این الگوریتم، گوگل میتواند محتوای باکیفیت را از محتوای ناقص، کوتاه، کپی شده و بیارزش تشخیص داده و این سایتها را از نتایج جستجو حذف کند. دیگر نمیتوان با استفاده از ترفندهای سئوی کلاه سیاه مانند کپی کردن محتوا گوگل را گمراه کرد.
برخی شاخصههای مد نظر پاندا:
بنابراین به طور مستمر باید علاوه بر استفاده از تکنیکهای سئو، محتوای باکیفیت تولید کنید تا از طریق الگوریتم پاندای گوگل جریمه نشوید و همیشه در صدر نتایج جستجو ظاهر شوید.
الگوریتم تازگی محتوای گوگل در سال 2011 معرفی شد. با توجه به این الگوریتم، گوگل شاخصهایی برای ارزیابی تازه بودن محتوا در نظر گرفته و مطابق با آنها، تازهترین و بهروز ترین محتوا را به کاربران نمایش میدهد. اعمال تغییرات در محتوا، بالا بودن نرخ انگیجمنت کاربران (که نشان از مفید و تازه بودن محتوا دارد)، لینکبیلدینگ مستمر، بکلینکهای دریافت شده از وبسایتهای قدرتمند و بهروز، تاریخ انتشار محتوا یا آخرین تاریخ بهروز رسانی آن و وجود کلمات کلیدی مرتبط با محتوا، برخی از معیارهای گوگل برای بررسی تازه بودن محتوا هستند.
برای آشنایی با دیگر الگوریتمهای معروف گوگل در مقالات بعدی با ما همراه باشید.
یکی از عوامل اثرگذار در تدوین یک استراتژی موفق کسب و کار، آگاه بودن از عوامل داخلی و خارجی اثرگذار بر آن است. تحلیل PESTEL در حقیقت یک قالب و ابزار تحلیلی برای برنامهریزی استراتژیک کسب و کارهاست. از این ابزار برای تحلیل نیروهای بزرگ خارجی اثرگذار بر سازمان استفاده میشود. اگرچه کنترل این نیروهای خارجی از دست سازمان خارج است، اما نادیده شمردن اثرات بلند مدت آنها به شکست کسب و کار میانجامد.
عبارت PESTEL مخفف واژههای Political، Economic، Social، Technological، Environmental و Legal است که در ادامه به توضیح این فاکتورها میپردازیم.
این عامل تعیین کنندهی میزان تاثیر دولت و سیاستهای آن بر یک سازمان یا صنعت خاص است. عوامل سیاسی میتواند شامل سیاستهای تجاری، معاملاتی، قوانین مالیاتی، قوانین سرمایهگذاری، انتخابات و روندهای سیاسی، مشکلات سیاسی و روابط داخلی کشور، فساد اقتصادی و عواملی از این قبیل باشد. سازمانها باید با آگاهی از این عوامل، بتوانند خود را با شرایط فعلی محیط تطابق داده و استراتژی خود را با پیشبینیهای سیاسی آینده همگام سازند.
سیاستها و ساختار اقتصادی و عوامل موثر بر اقتصاد یک جامعه، به همان نسبت بر چرخه اقتصادی درون سازمان و سودآوری آن اثر مستقیم دارند. این عوامل شامل رشد اقتصادی، نرخ بهره، تورم، مالیات، روند جاری اقتصادی، پیشامدهای فصلی، رشد و توسعه صنعت، نرخ صادرات و واردات، معاملات بین المللی و نرخ بین المللی تبدیل ارز میشوند. فاکتورهای اقتصادی را میتوان در دو دستهی اقتصاد خرد و کلان بررسی کرد. سیاستهای اقتصادی اجرا شده توسط دولتها برای مدیریت نرخ تقاضا زیرمجموعهی اقتصاد کلان و روند عرضه و تقاضای بازار و نحوهی خرج کردن درآمد توسط مردم، زیر مجموعهی اقتصاد خرد قرار میگیرند.
عوامل اجتماعی که اغلب متاثر از فرهنگ حاکم بر یک جامعه هستند، شامل عقاید و بینش کلی رایج میان افراد آن جامعه بوده که بر عملکرد سازمان و نوع محصولات و خدماتی که ارائه میکند، تاثیر میگذارند. خصوصیات دموگرافیک (مانند بازه سنی، میزان درآمد، سبک زندگی، موقعیت شغلی، آگاهی از سلامتی)، تصویر برند در جامعه، تابوهای فرهنگی، مسائل اخلاقی، ترندهای خرید، الگوهای خرید مشتریان و تبلیغات رایج، از جمله نمونههای فاکتورهای اجتماعی هستند.
رشد و پیشرفت سریع تکنولوژی بر تمام فرآیندهای سازمان از جمله بازاریابی محصولات تاثیر میگذارد. برای منطبق شدن با این روند سریع و سوار شدن بر موج تکنولوژی، باید به دنبال راههای جدید ارائه خدمات، تولید محصولات و نحوهی توزیع آنها بوده و از روشهای نوینی مانند دیجیتال مارکتینگ برای تحقق اهداف گوناگون سازمان مانند آگاهی از برند، افزایش فروش، افزایش نرخ تبدیل، افزایش نرخ بازگشت سرمایه، تعامل بیشتر با مخاطبان هدف و … بهره ببرید.
تکنولوژیهای نوظهور، میزان رشد و پذیرفته شدن تکنولوژی، تحقیقات و اختراعات، قوانین وضع شده در حوزه تکنولوژی، اطلاعات و ارتباطات و پیشرفتهای رقبای موجود در صنعت در حوزه تکنولوژی، از جمله مثالهایی از فاکتورهای تاثیرگذار تکنولوژیکی در صنعت هستند.
در چند دههی اخیر، عوامل محیطی بیش از پیش از اهمیت خاصی برخوردار شدهاند. به عناون مثال، کمبود منابع مواد خام، آلودگیهای زیست محیطی، تولید محصولات سبز و دوستدار محیط زیست، سیاستهای موجود جهت استفاده از منابع تجدید پذیر و تمایل بیشتر مشتریان به استفاده از محصولاتی که قابل بازیافت هستند و آسیب کمتری به محیط زیست میرسانند، از جمله مواردی هستند که لزوم اهمیت دادن سازمانها به مسائل زیست محیطی را پررنگتر کردهاند. قوانین وضع شده در حوزهی محیط زیست، فاکتورهای بومی، لزوم کاهش ردپای کربن در تمامی صنایع، اثرات وارونگی هوا و … از دیگر فاکتورهای محیطی موثر بر فعالیت یک سازمان هستند.
قوانین کنونی و آتی، قوانین بین المللی، قوانین استخدام، قوانین مالیاتی، قوانین مرتبط با فساد و پولشویی، قوانین استاندارد، قوانین ایمنی و سلامت، فرصتهای برابر، استانداردهای تبلیغات، قوانین وضع شده در رابطه با حقوق مشتریان، قوانین برندینگ، قوانین مرتبط با محصول و قوانین وضع شده در رابطه با آن صنعت خاص، از جمله مواردی هستند که عوامل قانونی موثر بر عملکرد یک کسب و کار را تشکیل دادهاند.
تحلیل PESTEL در برنامهریزی استراتژیک کسب و کار، برنامهریزی بازاریابی، ایجاد تغییرات سازمانی، توسعه محصول یا کسب و کار و تهیه گزارشات تحقیقاتی کاربرد دارد. اطلاعات حاصل از تحلیل PESTEL در نهایت در تحلیل SWOT برای ارزیابی فرصتها و تهدیدها به کار میرود، چرا که با تحلیل محیط بیرونی کسب و کار، میتوان استفاده از فرصتها را به حداکثر و تهدیدهای موجود را به حداقل رساند.
یکی از چالشهای همیشگی در طراحی اپلیکیشن یا وبسایت، انتخاب میان طراحی تخت (Flat Design) و متریال دیزاین (Material Design) است. به نظر شما کدام سبک طراحی، تجربه کاربری بهتری را ایجاد میکند؟ در این مقاله با ما همراه باشید تا با مفهوم Flat Design و Material Design و تفاوتهای آنها آشنا شوید.
پیش از آشنایی با مفهوم متریال دیزاین و فلت دیزاین، باید با مفهوم اسکیومورفیسم آشنا شوید. اسکیومورفیسم در دنیای طراحی به معنی به تصویر کشیدن اشیا و عناصر طراحی به شکل واقعی است، درست همانگونه که در ذهن کاربر نقش بسته است. در این تکنیک برای تقلید از دنیای واقعی، فضا و اشیا به صورت سهبعدی طراحی شده و از رنگهای طبیعی استفاده میشود. از این تکنیک بیشتر در گذشته و در ابتدای روند رو به رشد استفاده از وب، موبالهای هوشمند و به طور کلی دنیای دیجیتال مورد استفاده قرار میگرفت. اما رفته رفته به علت داشتن جزئیات بسیار زیاد و سرعت بارگذاری بالا، محبوبیت خود را از دست داد.
طراحی تخت یا فلت دیزاین را میتوان به عنوان مفهوم مخالف اسکیومورفیسم در نظر گرفت. در طراحی تخت یا فلت دیزاین، از طرحهای دو بعدی به جای به تصویر کشیدن تصاویر دنیای واقعی به روش اسکیومورفیسم استفاده میشود. در فلت دیزاین هیچ گونه استفاده از سایهها، گرادیانتها و تکسچرها به چشم نمیخورد. تمرکز طراحی تخت بر استفاده از رنگها و تایپوگرافی است. در طراحی تخت، ظاهر کلی چندان مهم نیست و آنچه بسیار اهمیت دارد، عملکرد و در حقیقت ایجاد تجربه کاربری رضایت بخش است.
متریال دیزاین یک سیستم طراحی توسعه داده شده توسط گوگل است. گوگل در سال 2014 متریال دیزاین را در جهت ایجاد یک زبان بصری منسجم، کاربردی و قابل دسترس به وجود آورد. هدف متریال دیزاین خلق تجربه کاربری دلپذیر و قابل لمس از وب و اپلیکیشنها است. به عبارتی دیگر، در متریال دیزاین تلاش بر این است که حسهای واقعی از اجسام مانند طول، عرض، ارتفاع و عمق را به کمک عناصر طراحی، سایهها، حرکات، انیمیشنها، طیف رنگها و … به کاربر منتقل کرد. متریال دیزاین سیستمی است که طراحان رابط کاربری را به سمت یک طراحی یکپارچه و با کمترین میزان پرتی حواس کاربر هدایت میکند.
از متریال دیزاین بیشتر در طراحی رابط کاربری اپلیکیشنها استفاده میشود. متریال دیزاین باعث میشود تعامل بیشتری میان کاربر و اپلیکیشن صورت گیرد، چرا که این نوع طراحی کاربرپسندتر است و میتواند با توجه به شناخت شما از کاربران و در راستای رفع نیازهای آنها انجام شود. دو هدف اصلی متریال دیزاین عبارتند از:
متریال دیزاین از سه بخش اصلی تشکیل شده که محقق شدن اهداف بالا را امکان پذیر ساختهاند:
متریال دیزاین یک چارچوب استاندارد برای طراحی رابط کاربری در اختیار طراحان قرار میدهد تا از اشتباهات فاحش در طراحی جلوگیری شود. به عبارتی دیگر، متریال دیزاین همانند یک نقشه راه برای طراحی انیمیشنها، استایلها، layouts ، اجزا و الگوها عمل میکند. به همین دلیل هنگام کار کردن با محصولات گوگل، یک تجربه کاربری متحدالشکل (یکپارچه) و رضایت بخش برای کاربران پدید میآید.
به طور کلی میتوان گفت متریال دیزاین و فلت دیزاین خصوصیات مشترک بسیاری دارند. در فلت دیزاین تمایل به استفاده از طیف رنگهای محدودتر بیشتر است تا حواس کاربر پرت نشود. همچنین سادگی طراحی عناصر رابط کاربری، کارایی آن را افزایش میدهد. نکتهای که فلت دیزاین را از دیگر روشهای طراحی متمایز میسازد این است که از عناصر واقعی الهام نمیگیرد و بسیار مینیمال است.
متریال دیزاین به طور کامل از فلت دیزاین جدا نبوده و به نوعی مکمل آن است. به عبارتی دیگر میتوان گفت متریال دیزاین نسخهی بهبود یافتهی فلت دیزاین است که بر برخی عناصر اسکیومورفیسم مانند سایهها، انیمیشنها و لایههای متفاوت تاکید دارد. سادگی در طراحی و انتخاب رنگها، در کنار استفاده از این عناصر که بر جذابیت بصری طراحی افزودهاند، سبب شده تجربه کاربری رضایت بخشی خلق شود.
همچنین میتوان از مزایای عناصر متریال دیزاین در طراحیهای تخت (و بالعکس) بهره برد و این دو روش را با یکدیگر ترکیب کرد. در بیشتر مواقع، رابط کاربری متریال دیزاین User-Friendly است و بخشهای قابل کلیک و غیر قابل کلیک را در نگاه کاربر به راحتی از یکدیگر قابل تشخیص میکند.
همانگونه که پیشتر گفته شد، هر کدام از سبکهای طراحی تخت و متریال دیزاین مزایا و معایب خود را دارند. طراحان وبسایت یا اپلیکیشنها باید با توجه به هدف خود از طراحی، سبک مناسب را انتخاب کنند. برای مثال، متریال دیزاین ممکن است برای طراحی بازیهای خلاقانه مناسب نباشد، اما برای طراحی اپلیکیشنها و وبسایتهای فانتزی گزینهی مناسبی است. یا هنگامی که سرعت بارگذاری وبسایت برای طراح اولیت دارد، استفاده از سبک فلت دیزاین به متریال دیزاین نیز به همان نسبت در اولویت قرار میگیرد.
تیم طراحی و توسعه وبسایت آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان بهینهترین روشهای طراحی وبسایت را انتخاب کرده و شما را در مسیر رسیدن به اهداف کسب و کارتان همراهی میکند.
تصمیمگیری برای تشخیص بودجه سالانه به فعالیتهای بازاریابی، خصوصاً بازاریابی دیجیتال، یکی از دغدغهها و چالشهای همیشگی صاحبان کسب و کار و مدیران بازاریابی است. درنظر گرفتن بخشی از این بودجه برای جذب مخاطب جدید همواره یک انتخاب وسوسه برانگیز است. اما قبل از تعیین درصد این بودجه، باید به این سوال پاسخ دهید که به کمک پیادهسازی کدام استراتژیها، میتوانید مشتریان فعلی خود را به بازگشت به سوی خود و در نهایت تبدیل شدن به مشتریان وفادار هدایت کنید؟ چرا که مشتریان فعلی هر سازمان ارزش بسیار بالایی داشته و سرمایهگذاری برای حفظ آنان ارزشمند است. تولید Lead و جذب مشتریان جدید هزینهای به مراتب بیشتر به سازمان تحمیل میکند. به علاوه، تحقیقات نشان داده است که مشتریان فعلی در مقایسه با مشتریان جدید شما حاضرند بیش از ۶۰% برای دریافت محصولات یا خدمات شما هزینه کنند.
یکی از راههای تصمیمگیری بهینه در مورد اینکه چه بخش از بودجهی کمپین تبلیعاتی خود را به کدام دسته از مخاطبان و مشتریان اختصاص دهید، محاسبهی معیار (Customer Lifetime Value (CLV یا ارزش طول عمر مشتری است.
در مقاله قبل به طور مفصل درباره تعریف ارزش طول عمر مشتری، نحوه محاسبه و اهمیت آن برای کسب و کارها صحبت کردیم. به زبان ساده، ارزش طول عمر هر مشتری، میزان ارزشی است که کسب و کار شما از طریق آن مشتری در طول یک بازه زمانی مشخص کسب کرده است.
برآورد ارزش طول عمر مشتری در راستای تصمیمگیری برای تخصیص بودجه در یک کمپین تبلیغاتی، از دو جهت به استراتژی شما جهت میدهد:
اکنون که میزان CLV را محاسبه کرده، و پس از بخشبندی مشتریان، تمرکز خود را بر آن دسته از مشتریانی که ارزش طول عمر بالاتری داشتند، قرار دادهاید، نوبت به تدوین استراتژی کمپین دیجیتال رسیده است. در ادامه خواهیم گفت که چگونه هنگام اجرای کمپینهای دیجیتال میتوانید مشتریان با ارزش طول عمر بالاتر را شناسایی کرده و آنها را به طور حتم به عنوان بخش اصلی مخاطبان خود، هدف قرار دهید.
مخاطبان امروزی دیگر از مکالمات و ارتباطات یکطرفه از سوی برندها استقبال نمیکنند، بلکه تعامل و ارتباط دوسویه را میپسندند.
شبکههای اجتماعی بستر بسیار مناسبی برای کسب و کارها و برندها پدید آوردهاند که به کمک آن میتوانند با مخاطبان هدف خود ارتباط قویتری برقرار کرده و آنها را درگیر این تعاملات کنند. پیش از آغاز کمپین بازاریابی در شبکههای اجتماعی، بهتر است با اتکا به دادههای حاصل از کمپینهای پیشین، آن بخش از مخاطبان خود که دارای ارزش طول عمر بالاتری هستند را هدف قرار داده و استراتژی خود را با توجه به پرسونای آنها، تدوین کنید، زیرا تنها درصورتی که مخاطب و مشتریان خود را بشناسید میتوانیدمحتوایی مطابق با سلیقه آنها تولید کرده و میزان Engagement را بالا ببرید.
به علاوه، مدتی پس از شروع کمپین و برای بررسی میزان اثربخشی آن میتوانید از شاخص ارزش طول عمر مشتری بهره ببرید. برای این کار میتوانید با مقایسهی میانگین هزینه جذب هر مشتری( CAC (Customer Acquisition Cost تا به این لحظه و ارزش ایجاد شده توسط هر مشتری در همان بازه زمانی(CLV)، بهینه بودن و سودآوری کمپین را رصد کرده و مسیر آتی را پیشبینی کنید. در صورتی که هزینه تحمیل شده بر سازمان برای اجرای کمپین و جذب مشتریان جدید، بیشتر از ارزش ایجاد شده توسط آنان باشد، منطقی است که کمپین شما توجیه اقتصادی نداشته و باید تغییراتی در آن ایجاد کنید.
وبسایت شما، یکی از مهمترین داراییهای دیجیتال شماست. با طراحی صفحه فرود یا لندینگ پیج متناسب با کمپین بازاریابی دیجیتال خود، میتوانید به راحتی نرخ تبدیل و Engagement rate را محاسبه کنید. پیش از طراحی لندینگ پیج متناسب با کمپین بازاریابی دیجیتال خود، باید در نظر داشته باشید که کدام کلمات کلیدی در کمپینهای قبلی منجر به افزایش بیشتری در نرخ تبدیل شدهاند. با آغاز کمپین، با رصد کردن روند جذب مشتری و میزان تبدیل، باید متوسط هزینهی جذب هر مشتری در طراحی لندینگ پیج را با متوسط ارزش حاصل از هر مشتری در آن بازه زمانی(CLV) مقایسه کرده و در صورت اقتصادی نبودن، تصمیمات به موقعی اتخاذ کنید.
همچنین باید تلاش کنید که مشتریان را از طریق روشهای مختلف مانند طراحی بهینه دکمههای فراخوان عمل یا CTA جذاب، تولید محتوای با کیفیت و شخصیسازی شده متناسب با مشتریان با CLV بالاتر، افزایش سرعت بارگذاری صفحات و ارائه پیشنهادات هیجانانگیز و با جلب رضایت مخاطب، او را در وبسایت نگه داشته و نرخ تبدیل را بالا ببرید. به کارگیری روشهایی مانند تست A/B به شما کمک میکند تا جذابترین نسخه از لندینگ پیج را به عنوان نسخه اصلی طراحی خود انتخاب کنید.
اجرای کمپینهای ایمیلی بدون در نظر گرفتن شخصیسازی محتوا و مرتبط بودن آن با پرسونای مخاطب، اثربخشی چندانی ندارد، چرا که مخاطبان آن را آزار دهنده دانسته و در بیشتر موارد پیش از بازکردن ایمیل، آن را حذف میکنند. ارسال ایمیلهای شخصیسازی شده به گروه مورد نظر از مخاطبان هدف (مثلا بخش مشتریان با CLV بالاتر)، یکی از راهکارهای برای افزایش ارزش طول عمر مشتریان و وفاداری آنان است. به علاوه، مشتریان احساس میکنند به نیازها و سلیقهی آنان اهمیت داده شده و تمایل بیشتری برای استفاده از خدمات یا محصولات برند شما خواهند داشت.
در حین اجرای کمپینهای ایمیلی نیز باید همواره با مقایسهی متوسط هزینه کمپین و ارزش حاصل شده از مشتریان در آن بازه، از سودآوری آن اطمینان حاصل کنیم.
منطقی است که مشتریان تمایل دارند از سوی برند مورد علاقه خود حمایت شوند و از مشاوره پیش از فروش و همچنین پشتیبانی پس از فروش بهرهمند گردند. CRM یامدیریت ارتباط با مشتری، مجموع استراتژیها و دستورالعملهایی است که با هدف بالا بردن کیفیت تعامل با مشتری و حفظ آنان، به کار گرفته میشود. CRM به ما کمک میکند تا با مشتری در ارتباط باشیم، نیازهای او را حدس بزنیم و برای کسب رضایت و وفادارسازی او، سطح بالاتری از خدمات را ارائه کنیم.
به طور کلی میتوان گفت پس از محاسبه CLV قادر خواهید بود مقدار متوسط هزینهی جذب یک مشتری جدید به قیف فروش را با مقدار ارزش طول عمر مشتری مقایسه کرده و بهینهترین استراتژی را (از میان جذب مشتری جدید یا حفظ مشتری فعلی) انتخاب کنید.
محاسبه ارزش طول عمر مشتری به شما کمک میکند تا بودجهی کمپین بازاریابی دیجیتال خود را به طور بهینه و در بهترین بخش به کار برید. فراموش نکنید سرمایه گذاری برای وفادار کردن و نگهداری مشتریان فعلی شما میتواند به مراتب هزینه کمتری داشته و نرخ بازگشت سرمایه حاصل از اجرای کمپین بازاریابی دیجیتال خود را به میزان بیشتری افزایش دهید. به عبارتی دیگر، افزایش CLV معادل افزایش در نرخ بازگشت سرمایه (ROI) است.
آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با ارائه ایدههای خلاقانه در اجرای کمپینهای دیجیتال مارکتینگ، کسب و کار شما را به سمت مسیری صحیح با هدف رشد، سودآوری و داشتن مشتریانی وفادار هدایت میکند.
یکی از مهمترین معیارهایی که هر کسب و کار در حال رشد نباید از محاسبه آن غافل شود، ارزش طول عمر مشتری یا (Customer Lifetime Value (CLV است. با محاسبه CLV و مقایسه آن با هزینه جذب و نگهداری مشتری، کسب و کارها درمییابند چه مدت زمانی طول میکشد تا به نقطه سر به سر و پس از آن به سودآوری دست یابند.
اگر میخواهید به مشتریان وفادار و سودآور دست یابید، باید با ارزش طول عمر مشتری، نحوه محاسبه و اهمیت آن آشنا باشید.
ارزش طول عمر مشتری شاخصی است که میزان ارزش کسب و کار حاصل از یک مشتری را در یک بازه زمانی مشخص، تعیین میکند.
کسب و کارها با محاسبهی CLV میتوانند سودآورترین بخش یا segment از مشتریان خود را شناسایی کنند و ضمن به کارگیری استراتژیهای مناسب، از مزایای محاسبه ارزش طول عمر مشتری بهرهمند شوند.
همانگونه که در مقالات قبل در این مورد صحبت کردهایم، مجموعه عوامل بسیاری بر وفادار کردن مشتریان و تکرار خرید آنها اثر دارند. در نتیجه، این عوامل منجر به افزایش طول عمر مشتری و نرخ بازگشت سرمایه خواهند شد.
این عدد از تقسیم میزان کل درآمد شرکت در بازه زمانی مشخص (مثلا یک سال) بر تعداد کل خریدها در آن بازه حاصل میشود.
این مقدار از تقسیم تعداد خریدها در بازه زمانی مشخص بر تعداد مشتریان یکتا (غیر تکراری) که در آن بازه زمانی اقدام به خرید کردهاند، محاسبه میشود.
ارزش مشتری از حاصل ضرب ارزش متوسط خرید در میانگین نرخ تناوب در خرید به دست میآید.
این عدد در حقیقت میانگین تعداد بازههای زمانی است که یک مشتری از محصولات یا خدمات برند شما خریداری میکند. این بازه زمانی بسته به نوع کسب و کار میتواند روز، ماه یا سال در نظر گرفته شود.
در نهایت، برای محاسبه ارزش طول عمر هر مشتری، باید حاصلضرب میانگین طول عمر مشتری را در ارزش مشتری به دست آورید. این عدد میزان سود مورد انتظار شما را به طور میانگین در یک بازه زمانی مشخص از یک مشتری نشان خواهد داد.
از آنجایی که نگهداری مشتریان فعلی از جذب مشتریان جدید هزینه کمتری نیاز دارد، با دانستن اینکه کدام مشتریان شما ارزش بالاتری برای کسب و کار شما ایجاد میکنند، میتوانید با بهرهگیری از روشهای مدیریت ارتباط با مشتری این دسته از مشتریان را برای خود نگه دارید.
داشتن تعامل پایدار و هدفمند با مشتریان و به کارگیری استراتژیهای مناسب برای تشویق آنها به بازگشتن به سوی برند، به وفادار شدن آنها میانجامد. تا زمانی که استفاده از محصولات یا خدمات شما برای مشتریان ایجاد ارزش کرده و نیازهای آنان به کمک برند شما پوشش داده شود، به برند شما وفادار خواهند ماند.
منطقی است که با افزایش CLV و میزان فروش، نرخ بازگشت سرمایه نیز افزایش خواهد یافت.
تمرکز بر وفادار کردن مشتریان فعلی و تلاش برای افزایش ارزش طول عمر آنان، به زمان کمتری در مقایسه با تولید Lead و تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل نیاز دارد.
محاسبه CLV سبب میشود بتوانید مشتریان خود را از نظر سودآوری در دراز مدت دستهبندی کرده و در نهایت در مورد نوع تعامل و استراتژی بازاریابی خود درباره هر گروه تصمیمگیری کنید.
میزان تکرار خرید مشتری و ارزش بالای طول عمر او میتواند دیدگاهی کلی در رابطه با رضایت او به کسب و کار بدهد. برای مثال، رخ دادن افت ناگهانی در میزان CLV یک گروه از مشتریان، در اکثر مواقع سیگنالی هشدار دهنده از وجود عواملی مثل یک اشتباه استراتژیک، افت کیفیت محصولات و نارضایتی مشتریان به حساب میآید.
محاسبه CLV شما را قادر میسازد بهتر بتوانید اهداف کوتاه مدت و بلند مدت کسب و کار خود وزن داده و آنها را اولویت بندی کنید.
آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با اجرای استراتژیهای بازریابی در جهت ایجاد تعامل اثربخش با مشتریان و وفادارسازی آنان، ارزش طول عمر مشتریان شما را افزایش میدهد که به افزایش نرخ بازگشت سرمایه وفاداری مشتریان و کسب و کار شما میانجامد.