در سالهای اخیر، بسیاری از کسب و کارها اهمیت دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال و تاثیرات مثبت آن بر سودآوری و به طور کلی فعالیت خود را دریافتهاند و از آن به عنوان راهکاری بهینه برای انجام فعالیتهای بازاریابی کسب و کار خود استفاده میکنند. دیجیتال مارکتینگ نیز با گذر زمان و پیشرفت تکنولوژی، همانند دیگر فرآیندهای دنیای دیجیتال با سرعت نسبتا بالایی دستخوش تغییرات خواهد شد. کسب و کارها باید تا حدودی این روندهای متغیر را پیشبینی کرده و خود را با آنها انطباق دهند. در این صورت شانس بیشتری برای رشد و بقا در فضای پررقیب بازار خواهند داشت. در این مقاله به بررسی چند نمونه از روندهای مهم دیجیتال مارکتینگ خواهیم پرداخت.
بازاریابی محتوا همواره یکی از مهمترین برنامههای استراتژیک کسب و کارها خصوصا کسب و کارهای دیجیتال بوده است. در آینده نیز همچنان مانند قبل، تولید محتوای ارزشمند میتواند مانند نیروی محرکهی کانالهای دیجیتال مانند وبسایت، ایمیل و شبکههای اجتماعی عمل کند. تولید محتوای شخصیسازی شده یکی از مهمترین استراتژیهای لازم برای کسب و کارها در آینده است.
هوش مصنوعی پدیدهای نو ظهور بوده و به کارگیری آن در دیجیتال مارکتینگ انقلابی عظیم ایجاد کرده است. از تاثیرات AI در فضای دیجیتال مارکتینگ میتوانیم به انتخاب درست مخاطبان هدف، بهبود تجربه مشتری، افزایش نرخ بازگشت سرمایه (ROI)، پاسخدهی سریع، پیشبینی رفتار مشتری و … اشاره کرد.
طبق آمار موجود، در سال ۲۰۱۸ حدود ۴۰ درصد از بزرگسالان حداقل یک بار در روز از جستجوی صوتی در گوگل، Siri، Alexa و … استفاده کردهاند. پیشبینی میشود این رقم تا سال ۲۰۲۰ به ۵۰ درصد برسد. بهینهسازی موتورهای جستجو بر اساس جستجوی صوتی نیازمند رویکردی متفاوت از کلمات کلیدی تایپ شده است، اما به دلیل رایج شدن آن نباید دست کم گرفته شود. برای مثال، در نظر گرفتن عبارات رایج در گفتگوی محاورهای به جای کلمات رسمی و ادبی در فرآیند تحقیق کلمات کلیدی میتواند درSEO موثر باشد.
امروزه افراد تمایل بسیاری به دریافت پیامها یا ایمیلهای شخصیسازی شده دارند، چرا که این کار به ایجاد احساس بهتر، رضایت بیشتر و کارایی بالاتر محتوا میانجامد و در نتیجه تمایل بیشتری به آن برند پیدا خواهند کرد. تولید محتوای شخصسازی شده برای ایمیل مارکتینگ، به تولید Lead بیشتر، افزایش نرخ بازگشت سرمایه و در نهایت وفاداری مشتریان میانجامد.
بازاریابی به کمک تولید محتوای ویدیویی یا ویدیو مارکتینگ تاثیر بسیاری در بهینهسازی موتورهای جست و جو دارد. رفته رفته بر تمایل افراد به تماشای ویدیوهای مختلف در رسانههای اجتماعی افزوده میشود. طبق تحقیقات انجام شده، میزان درگیری یا Engagement rate مخاطبان برای ویدیوها در مقایسه با محتوای متنی، به عددی حدود 12 برابر میرسد. بنابراین کسب و کارها باید تولید محتوای ویدیویی را در استراتژیهای بازاریابی خود گنجانده و از اهمیت آن غافل نشوند.
بهینهسازی نرخ تبدیل یا Conversion Rate Optimization به معنای تولید بیشترین میزان Lead و در نهایت مشتری از بازدیدکنندههای فعلی وبسایت است .از راهکارهای مفید در بهینهسازی نرخ تبدیل میتوان به شناسایی پرسونای مخاطب و ایجاد درک درستی از نیازها و علایق آنها، طراحی بهینهی دکمههای فراخوان یا CTA، انجام تست A/B، بهینهسازی لندینگ پیج یا صفحه فرود، بهینهسازی مقالات وبسایت، استفاده از ابزار گوگل آنالیتیکس و نظرسنجی از کاربران اشاره کرد. به کمک CRO میتوانید ضمن صرفهجویی در هزینهها، بهبود تجربه کاربری مشتری و کمک به SEO، نرخ بازگشت سرمایه خود را افزایش دهید.
در مقالات قبل به مزایای بازاریابی شبکههای اجتماعی اشاره کردیم. نکته اینجاست که روز به روز بر اهمیت شبکههای اجتماعی در زمینهی افزایش آگاهی از برند، درگیر کردن مخاطبان، افزایش اعتماد و در نهایت وفاداری مشتریان افزوده میشود. به همین ترتیب، کسب و کارها در آینده باید بیش از پیش به دنبال تولید محتوای خلاقانه و جذاب بوده و ضمن درگیر کردن مخاطبان، با آنان تعامل بیشتری برقرار کنند، به نظراتشان اهمیت دهند و تجربه کاربری آنها را به کمک تولید محتوای شخصیسازی شده بهبود دهند.
اهمیت کلاندادهها در بازاریابی دیجیتال به خصوص برای شرکتهای بزرگ پیش از گذشته خودنمایی میکند. بازاریابان از دادهها برای شناخت پرسونای مخاطب، درک خواستههای آنان و هدفگیری درست نیازهای آنان بهره میگیرند. تبیین استراتژی تبلیغات هدفمند و شخصیسازی شده، بر خلاف روند سنتی تبلیغات، با کمک گرفتن از کلاندادهها و تحلیل صحیح آنها امکانپذیر میشود. این راهکار استراتژیک میتواند در درازمدت بازدهی بالایی را برای صنایع مختلف حاصل کند.
یکی از راهکارهای مفید جهت اثربخشی و اجرای دقیقتر کمپینهای بازاریابی، استفاده از هدفگذاری جغرافیایی یا بخشبندی مخاطبان هدف بر اساس موقعیت جغرافیایی است .هدفگذاری جغرافیایی موجب میشود پیام بازاریابی شما در زمان و مکان درست به گوش مخاطب هدف برسد. بنابراین با تولید Lead بیشتر میتوانید در هزینههای بازاریابی صرفهجویی کرده و به اهدافی چون افزایش فروش و نرخ بازگشت سرمایه(ROI) دست یابید.
با توجه به پیشرفت روزافزون تکنولوژی، سیل عظیم دادهها و اطلاعات، گسترش آگاهی، نیازهای مخاطبان و مواردی از این دست، کسب و کارها به دیجیتال مارکتینگ رو آوردهاند و لازم است برای پیشی گرفتن از رقبا و تلاش برای حفظ سازمان و افزایش سودآوری، به کمک پیادهسازی استراتژیهای انعطافپذیر بازاریابی، خود را با این محیط در حال تغییر انطباق دهند. برای کاهش ریسک در بازاریابی دیجیتال کسب و کار خود، میتوانید از خدمات تیم حرفهای آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان بهره ببرید.
در رابطه با برندهای شناخته شده خارجی مثل اپل شاید این جمله را زیاد شنیده باشید که فردی خودش را با عنوانی شبیه به “من طرفدار دو آتیشه اپلام” معرفی کرده باشد! این دقیقا همان کاری است که آگاهی برند یا Brand Awareness با برندها انجام میدهد؛ در واقع، مدل زندگی و عادتهای مصرفی مشتریانتان را تحت تاثیر خود قرار میدهد و محصولاتتان را از دیگر رقبا متمایز میکند. قالبا از محصولات برندهایی با Brand Awareness بالا با عنوان “ترندی” نیز یاد میشود. به طور کلی، توجه به آگاهی برند کمک میکند تا راحتتر محصول جدیدی را معرفی کنید و یا این فرصت را داشته باشید تا محصولی قدیمیتر را دوباره بر سر زبانها بیاندازید.
در دنیایی که بخشی از تصمیمگیری مشتریان بر مبنای نظر دیگران شکل میگیرد و بازاریابی دهان به دهان نیز به شدت روی آن اثرگذار است، اعتماد به برند و Brand Awareness نقش بسیار مهمی را در تصمیم مشتری برای خرید ایفا میکنند؛ چرا که اعتماد مشتری به برند بر مبنای آگاهی از برند شکل میگیرد، احتمال تکرار خرید او را افزایش میدهد و در نهایت میتواند او را به مشتری وفادار تبدیل کند. در نهایت افزایش آگاهی از برند، میتواند شخصیت برند شما را در نظر مشتری شکل بدهد.
هنگامی که مشتری نسبت به برند شما آگاهی دارد، میتوان گفت که تقریبا نیمی از راه را طی کرده است؛ چرا که بدون هیچ مقدمهای شما را به دیگر رقبا ترجیح میدهد و از میان برندهای مشابه شما را انتخاب میکند و در صورت رضایت شما را به اطرافیان خود پیشنهاد میدهد. در نهایت تجربه مثبت کسب شده از طرف مخاطب، ارزش ویژه برند را برای شما به ارمغان میآورد.
ارزش ویژه برند، ارزشی است که توسط تجربه مشتری و انتظارات او از برند شکل میگیرد و امکان گسترش کسبوکارتان را فراهم میکند. شاید در همین نقطه بتوانیم به اهمیت توجه به مدیریت تجربه مشتری اشاره کنیم؛ همانطور که گفتیم آگاهی از برند و در ادامه آن تجربه مثبت، پایه و اساس ارزش ویژه برند شما را میسازد.
در ابتدا باید بدانید که ایجاد آگاهی از برند، یک شبه و با یک تبلیغ یا اجرای یک کمپین ساده اتفاق نمیافتد. آگاهی از برند نتیجه توجه همزمان به چندین مورد است که در ادامه آنها را با هم مرور میکنیم:
اولین کار برای اثرگذاری در ذهن مخاطب این است که خودتان را فراتر از یک کسبوکار که قصد عرضه محصولاتاش را دارد، توصیف کنید؛ به عبارتی شما نیاز دارید تا پرسونای برند و هویتتان را شفافتز برای مخاطب شرح بدهید و همزمان روی اعتمادسازی او تمرکز کنید. یکی از بهترین تاکتیکها در افزایش آگاهی نسبت به برند، قصهگویی یاStorytelling میباشد که به واسطه آن میتوانید، برای محصولاتتان دست به بازاریابی بزنید و برای دیگران، برندتان را تبلیغ کنید. قصهگویی در برندینگ، به کسبوکار شما وجهه انسانی و عمق بیشتری میبخشد و پروسه باورپذیری آن را در نظر مشتری سادهتر میکند؛ فقط کافی است داستانتان را در هر زمینهای که هست، صادقانه بیان کنید.
فراموش نکنید که تولید محتوا در هر زمینهای که در آن فعال هستید، از اهمیت بالایی برخوردار است. به این دلیل که امروزه مخاطب برای تصمیمگیری به خرید، در مرحله اول تلاش میکند تا بهطور کامل نسبت به محصول یا خدمت اطلاعات کسب کند و برای سوالاتاش به دنبال پاسخ باشد. تولید محتوای با کیفیت یکی از راههای ساده برای افزایش آگاهی نسبت به برند است. در بلاگهای گذشته به طور مفصل به انواع محتوا اشاره کردهایم فقط به خاطر داشته باشید که محتوای تولیدی با صنعتی که در آن فعالیت دارید و مخاطبانی که شما را دنبال میکنند، همخوانی داشته باشد.
تلاش کنید تا ایجاد ارتباطتان با مشتری تنها به فروش محصول و خدمات ختم نشود بلکه به او این احساس را منتقل کند که شما به دنبال پاسخگویی به نیازهای او هستید و به خواستههایش اهمیت میدهید. اگر رابطهای غیر از این با مخاطب داشته باشید، مدت زمان طولانیای نمیگذرد که مخاطب ارتباطش را با برندتان قطع میکند و عملا تلاش شما برای اثرگذاری روی مخاطب از دست میرود. اسپانسرینگ یکی از گزینههایی است که کمک میکند تا در زمان کوتاهی برندتان را در معرض دید مخاطبان بیشتری قرار بدهید و این امکان را فراهم کنید تا مخاطبان برخورد نزدیکتر و تجربهای واقعیتر از برندتان داشته باشند.
فقط به یاد داشته باشید که بهتر است اسپانسر برنامههایی شوید که با شخصیت برند شما همخوانی داشته باشند و هویت شما را دقیقتر برای مخاطبان شرح دهند. ردبول یکی از نمونههای موفقی است که از رویدادهای جذاب و هیجانانگیز برای اسپانسرینگ استقبال میکند و به این ترتیب هویت برند خود را ملموستر بازگو میکند.
آگاهی از برند را نمیتوان با روشهای معمول و سنتیتر اندازهگیری کرد اما زیر نظر داشتن دو فاکتور کمیت و کیفیت، تا حدی این امکان را میدهد تا آگاهی نسبت به برندتان را اندازهگیری کنید. برای اندازهگیری از نظر کمیت، میتوانید از معیارهایی که در ادامه به صورت مختصر به آنها میپردازیم استفاده کنید.
Direct Traffic مشخصا در مورد ترافیکهایی صحبت میکند که به صورت مستقیم و به واسطه تایپ کردن آدرس سایت شما به دست میآید و به این معنا است که مخاظب، شما را از قبل شناخته است. تعداد ترافیکهای مستقیم مشخص میکند که استراتژیهای بازاریابی شما تا چه حد موفق بوده و چه میزان روی مخاطب اثر داشته تا او را به سمت وبسایتتان بکشاند.
Site Traffic Number بیانگر تعداد کلی ترافیک وبسایت شما است؛ هرچند که مشخص نمیکند مخاطبان شما دقیقا از کجا آمدهاند اما به طور کلی نشان میدهد که مخاطبان از برند شما آگاهی داشتهاند.
Social Engagement این مشخصه نشاندهنده میزان آگاهی مخاطب و همچنین میزان تعامل او با برند شما است. تعداد لایک و کامنت از نمونههای ساده هستند که برای ارزیابی Social Engagement به کارتان میآیند.
در اندازهگیری میزان آگاهی کسب شده از نظر کیفی بهتر است به مواردی چون Social listening و Running brand awareness surveys توجه داشته باشید.
Social Listening به شما این امکان را میدهد تا دریابید که در رسانههای اجتماعی تا چه میزان به برندتان توجه نشان داده میشود و مخاطبان در مورد آن چه میگویند. توجه به بازخوردها و نظرات ثبت شده کاربران به سادگی میتواند شما را در جریان اخبار مربوط به برندتان قرار دهد.
Running brand awareness surveys یکی دیگر از ابزارهای کیفی جهت اندازهگیری آگاهی برند است و به شما این امکان را میدهد تا نظر مخاطبانتان را به صورت مستقیم جویا شوید و در صورت نیاز تغییراتی را ایجاد کنید. (این معیار به شما این امکان را میدهد تا بدانید چه کسانی نسبت به برند شما آگاهی دارند و در مورد برندتان چگونه فکر میکنند.)
توجه به آگاهی از برند و پیروی از اصول ارائه شده، تاثیر مثبتی روی درک مخاطب از برند و درآمد شما دارد. در صورت نیاز به مشاوره و راهنمایی میتوانید با آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان در تماس باشید.
در بلاگهای پیشین پیرامون وایرال مارکتینگ و اثرگذاری آن بر کسبوکارها صحبت کردیم. در محیط پیچیده کسبوکار کنونی که به سرعت در حال تغییر است، بارها احساس خود را از برخورد با یک برند، تجربه یک خدمت و یا نتیجه مصرف یک محصول را با اطرافیان خود به اشتراک گذاشتهایم. پیشرفت تکنولوژی و فراگیر شدن رسانههای اجتماعی، اهمیت بازاریابی دهان به دهان را بیش از پیش نموده است. در این بلاگ قصد داریم نقش بازاریابی دهان به دهان در موفقیت یک برند و فاکتورهایی که بر اتخاذ این نوع استراتژی اثرگذار است بررسی نماییم.
بازاریابی دهان به دهان (Word of mouth) زمانی شکل میگیرد که افراد، تجربه استفاده از یک محصول یا خدمت را با دیگران به اشتراک میگذارند. تحقیقات نشان داده است که 92% از مشتریان، به پیشنهادات و نظرات اطرافیان و دوستان خود بیشتر از سایر روشهای تبلیغاتی اعتماد دارند. نظرات سایر مشتریان و استفادهکنندگان از محصول یا خدمت موردنظر نیز در تصمیم به خرید افراد بسیار اثرگذار است.
انتقال تجربه استفاده از محصول یا خدمت و اظهارنظر پیرامون آن به صورت فرد به فرد ،در قالب پیشنهاد خرید و بیان مزایا و ویژگیهای آن محصول، انجام میگیرد.
هنگامیکه کاربر تجربه و رضایت خود از برخورد با یک برند را با سایر افراد از طریق رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذارد، مخاطبین هدف و سایر افراد را در پروسه بازاریابی درگیر میکند.
بازاریابی دهان به دهان با یک استراتژی موفق، میتواند پایه محکمی در قلب کسبوکار شما باشد که تمامی مفاهیم بازاریابی و استراتژیهای رقابتی بر آن استوار شوند. در ادامه به مهمترین دلایل بازاریابی دهان به دهان برای موفقیت یک کسبوکار اشاره میکنیم.
مشتریان و استفادهکنندگان از یک محصول یا خدمت، میتوانند بهترین و اثرگذارترین راهکار تبلیغاتی برای یک برند باشند. هنگامی که افراد به توصیه یا پیشنهاد دیگران، یک محصول جدید که تجربه استفاده از آن را نداشتهاند، خریداری میکنند، فروش شما بدون صرف هیچ هزینهای برای تبلیغات، افزایش مییابد.
از طریق بازاریابی دهان به دهان قادر هستید افراد بیشتری را با محصول و برند خود درگیر نمایید. مشتریانی که ارتباط موثرتری با برند شما برقرار نمایند، بیشتر خرید میکنند و تجربه استفاده از محصول و نتیجه برخورداری از خدمت شما را با دیگران بیشتر به اشتراک میگذارند. مشتریان وفادار، مهمترین و کارامدترین منبع برای بازاریابی دهان به دهان هستند.
زمانیکه قصد داریم استراتژی بازاریابی دهان به دهان را طراحی کنیم، میبایست به یاد داشته باشیم این نوع از بازاریابی بر فاکتورهای زیر اثرگذار است:
هزینه جذب یک مشتری جدید، پنج برابر بیشتر از حفظ مشتری کنونی است. استفاده از تکنیکهای خلاقانه در بازاریابی دهان به دهان، در عین حفظ مشتریان فعلی، مشتریان جدید را به سوی برند شما سرازیر میکند.
بررسیها نشان میدهد 75% از مردم به گفتهها، پیشنهادات و نظرات اطرافیان، دوستان و سایر مصرفکنندگان یک محصول بیشتر از آگهیهای تبلیغاتی اعتماد دارند. به همین دلیل بازاریابی دهان به دهان به شما امکان میدهد محتوای قابل اعتماد و تاثیرگذارتری را به مخاطبان هدف خود انتقال دهید.
زمانیکه افراد، داوطلبانه پیام برند و تجربه استفاده از محصول شما را با دیگران به اشتراک بگذارند، یک buzz ایجاد میشود. هرچه محتوای موردنظر بیشتر وایرال شود، قیف فروش موفقتر و کمپین تبلیغاتی موثرتری خواهید داشت. نقش اینفلوئنسرها در بازاریابی دهان به دهان که پیام موردنظر شما را به طیف وسیعی از مخاطبان انتقال میدهند، نباید فراموش نمود.
انتقال تجربیات و احساسات ناشی از برخورد با یک برند توسط مشتریان جزئی جداییناپذیر از فضای کسبوکارها است. بازاریابی دهان به دهان از طریق تمرکز بر اشتراکگذاری تجربه و حس مشتریان، منجر به افزایش فروش و اثرگذاری استراتژیهای بازاریابی میشود. شرکت تبلیغاتی مات با ارائه طیف وسیعی از خدمات تبلیغاتی، امکان تدوین و پیادهسازی استراتژیهای بازاریابی موفق را برای کسبوکار شما فراهم مینماید.
منبع: شرکت تبلیغاتی مات
پیش از این با اهمیت بازاریابی محتوا به عنوان هسته اصلی کسب و کار آشنا شدید. تولید محتوای ارزشمند و حرفهای میتواند نقش عمدهای در حفظ مخاطبان فعلی و جذب مخاطبان جدید ایفا کرده و درنهایت به افزایش نرخ بازگشت سرمایه در کسب و کارها بسیار کمک کند.
در دنیای پر رقیب امروز، نقش وبسایت در رونق کسب و کارهای دیجیتال از هیچ کس پوشیده نیست. وبسایتها یکی از مهمترین درگاههای ورود مشتریان جدید به کسب و کارها، خصوصاً در زمینهی دیجیتال مارکتینگ هستند. عوامل متعددی بر افزایش ترافیک وبسایت و بهبود رتبهبندی آن توسط گوگل یا به عبارتی SEO موثر اند. یکی از این عوامل، توضیحات متا یا Meta Description است. توضیح متا در واقع متن مختصریست که آن صفحه از وب را توصیف میکند. توضیح متا برای کاربر قابل دیدن نیست، اما در نتایج جستجو ظاهر میشود و میتواند با دادن اطلاعاتی مختصر و مفید، مخاطب را به کلیک کردن روی لینک ترغیب کند. در سالهای اخیر با تغییر در الگوریتم رتبهبندی گوگل، توضیحات متا دیگر به عنوان معیار مستقیمی برای افزایش رتبه در گوگل به حساب نمیآیند. این موضوع سبب شده تا بسیاری از توضیحات متا غافل شوند. با این وجود، نوشتن توضیحات متای استاندارد، میتواند مانند یک تبلیغ کوتاه از محتوای شما، کاربران را به وبسایت شما کشانده و به افزایش نرخ تبدیل کمک کند. در ادامهی این مقاله سعی داریم شما را با نکاتی دربارهی نوشتن بهینهی توضیحات متا آشنا کنیم، تا بتوانید توجه مخاطبان بیشتری را به وبسایت خود جلب کنید.
پیش از این گفته میشد تعداد کاراکترهای استاندارد برای توضیحات متا، عددی بین ۱۳۵ تا ۱۶۵ کاراکتر است. اما پس از بهروز رسانی گوگل در سال ۲۰۱۷ متخصصان سئو، پیشنهاد میکنند این مقدار کمتر از ۳۰۰ کاراکتر باشد. با این وجود میتوان گفت تعداد پیکسلهای دستگاههای متفاوت نقش مهمتری در نمایش تعداد کاراکترها ایفا میکنند. بر اساس عرض دستگاهها، تعداد کاراکترهای ایدهآل برای توضیحات متا عددی بین ۱۶۰ تا ۳۲۰ است. حتی در برخی موارد دیده شده است که گوگل بخشی از محتوا را جهت فهم بیشتر مخاطب به توضیح متا اضافه کرده است، پس بهتر است در تعداد کاراکترها وسواس بیش از حد به خرج ندهید.
سعی کنید در کنار خلاقیت، در نوشتن توضیح متا از کلمات کلیدی مرتبط با محتوا استفاده کنید. اگر توضیحات متا حاوی کلمات کلیدی نباشند، گوگل با توجه به عبارتی که کاربر جستجو کرده است، اولین جمله از محتوا را که شامل کلمه کلیدی است به جای توضیح متا نمایش خواهد داد.
توضیح متا باید به صورت منحصر بهفرد برای هر صفحه از وبسایت نوشته شود و معرف محتوای آن صفحه باشد. اگر زمان کافی برای نوشتن توضیحات متای متمایز برای تمامی صفحات ندارید، بهتر است این کار را برای صفحات اصلی وبسایت انجام داده و نمایش توضیحات متای باقی صفحات را به گوگل بسپارید تا بخشهای مرتبط محتوا را به جای توضیحات متا برای نمایش به کاربران انتخاب کند.
توصیف محتوای یک صفحه از وبسایت در غالب چند جملهی کوتاه همواره ساده نیست. باید تلاش کنید که با کمک روشهای کپی رایتینگ، توضیح متای جذابی بنویسید تا حس کنجکاوی کاربران را برای خواندن محتوا و کلیک کردن بر روی لینک خود جلب شود. برای این کار پیشنهاد میشود نکات زیر را رعایت کنید:
موتورهای جستجو از جمله گوگل تمایل بیشتری برای رتبهبندی صفحاتی دارند که برای عبارات جستجوی پرسشی کاربران پاسخ مستقیم ارائه میکنند، چرا که این نوع اطلاعات مفید اند و به راحتی در دسترس و قابل ارزیابی هستند. به همین منظور، استفاده از دادههای ساختار یافته میتواند ظاهر جذابتری به نتایج جستجو داده و شما را از دیگر رقبا متمایز کند. برای مثال، در صورتیکه عبارت جستجو شده توسط کاربر دربارهی محصول شما باشد، کاربر میتواند با یک نگاه، پاسخ بسیاری از سوالات خود را دریابد.
خصوصاً هنگامی که محتوای صفحه شما در قالب مروری بر محصولات یا دستورالعملهای مرحله به مرحله باشد، استفاده از دادههای ساختار یافته میتواند کمک بسیاری در این زمینه انجام دهد. مورد دیگر از کاربردهای دادههای ساختار یافته، نمایش لوگو به همراه اطلاعات مختصری از سازمان شما در نتایج جستجو است.
در نهایت میتوان گفت توضیحات متا به نحوی در ایجاد تجربه کاربری بهتر نقش دارند. بنابراین از نظر گوگل بیاهمیت نیستند و میتوانند در بهینهسازی موتورهای جستجو (SEO) اثرگذار باشند. به همین جهت هرگز از آنها غافل نشوید. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان آمادهی ارائهی خدمات طراحی وبسایت و بهینهسازی موتورهای جست و جوبه کسب و کار شماست.
در بلاگهای گذشته به صورت مفصل به هویت برند، لحن برند و پرسونای برند پرداختهایم تا با ساختار کلی برند آشنا شوید. بهطور کلی برند، درکی است که از شما در ذهن مشتری نقش میبندد. حال در این بلاگ قصد داریم تا به توسعه برند یا Brand Development بپردازیم. Brand Development پروسه مستمری است که امکان رشد بیشتر در بازارها را به برند میدهد. یکی از مثالهای موفق توسعه برند و همچنین Branded House، کمپانی اپل است که در ابتدا با تولید رایانههای شخصی، خود را به دیگر رقبا شناساند و بعد دیگر لاینهای تولید خود را گسترش داد.
توجه به چهار گزاره زیر میتواند راه را به درستی برای توسعه برند به شما نشان بدهد. در ادامه به جزئیات هر یک از مراحل میپردازیم:
در ابتدا نیاز دارید خود را بازشناسی کنید و و به طور کلی هویت برندتان را دوباره مد نظر قرار بدهید. شناخت دوباره خود و اینکه بدانید چه کسی هستید اولین قدم توسعه برند است. پس توصیه میکنیم تا گزینههای زیر را مد نظر داشته باشید:
بیانیه وضعیت: بیانیه وضعیت چکیده مفهوم اصلی برند شما در قالب چندین کلمه است. یک بیانیه وضعیت صحیح، میتواند به خوبی داستان برند، چرایی حضور شما در هر بازار، وعده برند (Brand Promise) و علت اهمیت محصولات و خدمات شما را شرح دهد.
تجربه برند: نکته دوم در توجه به چیستی و هویت خود، تجربه برند است. تجربه برند میتواند درست از زمانی که مشتری به فروشگاه شما پا میگذارد، یا با صفحه اول وبسایت شما روبهرو میشود، آغاز شود. بنابراین یکی از مهمترین گزارهها در Brand Development چگونگی برانگیختن احساسات مشتری است. تنها کافی است اطمینان حاصل کنید که ارتباطی که مشتری با برند شما برقرار کرده است منحصر به فرد و مختص به برند شما است.
ماهیت و ارزش منحصر به فرد برند: ماهیت برند شما دقیقا آن ادراکی است که مخاطبان از برند شما دارند. تصمیم با شما است که چه احساساتی را در مشتری ایجاد کنید و چه تجربهای را به آنها بدهید تا آن را برای اطرافیانشان بازگو کنند. اما ارزش منحصر به فرد شما میتواند تمام انتظارات مشتری را نسب به برند شما، برطرف کند. ارائه خدمات با کیفیت و احساساتی که در مخاطبان به وجود میآورد، ارزش منحصر به فردی است که مشتری انتظارش را از تجربه محصول و خدمت شما دارد.
وبسایت، لوگو و شعار: وبسایت، لوگو و شعار تبلیغاتی میتوانند به عنوان استراتژیهای اولیه شما برای توسعه برند و نقطهای برای شروع تجربه مشتری باشند. طراحی وبسایت، صفحه فرود و بعد از آن لوگو، مشخصات بصریای هستند که در نگاه اول تا حدودی ماهیت برند شما را برای مخاطب روشن میکند و شعار جملات کوتاهی است که به توصیف شخصیت برند شما میپردازد. توجه به هر یک از این المانها به صورت جداگانه، هویت شما را به یک بیانیه وضعیت قدرتمند تبدیل میکند.
در مرحله دوم نیاز دارید که مخاطبتان را بشناسید؛ در واقع منظورمان پرسونای مخاطب است. همانطور که پیشتر اشاره کردیم در هر صنعتی، نیاز به Lead بیشتر و در نهایت مشتری بیشتر است: در نتیجه نیاز دارید تا ابتدا پرسونای مخاطبتان را بشناسید. برای ایجاد تناسب میان پرسونای مخاطب با استراتژیهای مد نظرتان برای توسعه برند، بهتر است که موارد زیر را مد نظر داشته باشید:
تحقیقات بازار: برای پیدا کردن مشتری ایدهآل خود نیاز دارید تا از ابزارهای متفاوتی برای دریافت اطلاعات استفاده کنید. پرسشنامه (Survey)، گروه کانونی (Focus Group)،رسانههای اجتماعی (Social Media) و انجمنهای آنلاین (Online Forum) نمونهای از ابزارهای موجود هستند که بررسی روی آنها میتواند در تحقیقات بازار شما را یاری کند.
لیست روانشناختی: تهیه لیست روانشناختی شما را برای رسیدن به مخاطب موردنظرتان یاری میکند. دانستن علاقه، تمایلات، عادات مشتری، محلی که آنها معمولا برای خرید به آن مراجعه میکنند و از این قبیل جزئیات به شما کمک میکند تا اطلاعات کاملتری را در مورد مشتریان خود داشته باشید تا در نهایت بتوانید برندتان را توسعه بدهید و با رقبایتان به رقابت بپردازید.
مصاحبه با مشتریان: بهترین راه برای رسیدن به مشتریان ایدهآل درک مخاطبانی است که در حال حاظر مشتریان بالفعل شما هستند. مصاحبه با مشتریان اطلاعات ارزشمندی را در رابطه با احساسات آنها برندتان در اختیارتان قرار میدهد و شما را برای درک مشتریان بالقوه و جذب آنها آماده میکند.
آگاهی از برند وجهی از Branding یا برندسازی است که دستیابی به آن با استراتژیها بازاریابی امکانپذیر است. در افزایش آگاهی از برند، باید به دنبال چیزی فراتر از تبلیغات و تولید محتوای آنلاین باشید تا تنها پیامتان چیستی محصول و خدمات نباشد! بلکه باید رویکردی داشته باشید که متناسب با مخاطبان هدف، در بهترین موقعیت ظاهر شوید، ماهیت و هویت برندتان را به طور کلی برای او شرح دهید و نظر او را نسبت به برندتان جلب کنید. برای پیاده کردن استراتژی افزایش آگاهی برند، بهتر است مباحثی مثلبرنامهریزی و خرید رسانه، بازاریابی آنلاین، استراتژی روابط عمومی آنلاین و بازاریابی دهان به دهان را مد نظر داشته باشید.
بازار و صنعتی که در آن فعالیت میکنید ماهیت متغیر و چالشبرانگیزی دارد و همین موضوع کار را برای کسبوکارها سختتر کرده است. برای موفقیت در صنعتی که در آن فعال هستید، نیاز دارید تا نقطه نظرها را مدنظر داشته باشید و احساس واقعی مشتریانتان را دریابید. اگر اکثر نظرها مثبت است به احتمال زیاد شما در مسیر درست قرار گرفتهاید و اگر اکثر نظرها نسبت به برند شما منفی است، نیاز به انجام اصلاحات دارید. علاوهبر این بهتر است خلا بازار را نیز مدنظر داشته باشید و در آنجا نیز حضور پیدا کنید؛ به عبارتی فرصتها را دریابید تا بتوانید از رقبایتان پیشی بگیرید. مدیریت اعتبار و تصحیح برند دو نکتهای است که توجه به آنها مسیر را برایتان هموارتر میکند.
مدیریت اعتبار با ایجاد اینگیجمنت: برندها عموما برمبنای تفکرات و احساسات مشتریان شکل میگیرند. پس شما نیاز دارید تا توجه بیشتری به احساسات مخاطبانتان داشته باشید و تلاش کنید تا به روشهای مختلف اینگیجمنت آنها را افزایش دهید؛ چرا که یکی از راههای ارزیابی پیشرفت، توجه به میزان اینگیجمنت مخاطبان است. اگر اینگیجمنت مخاطبان با برند شما پایینتر از حد معمول باشد، احتمالا نیاز به ایجاد اصلاحات دارید.
تصحیح برند: ممکن است در کسبوکارتان همه چیز خوب به نظر برسد اما انتظارات شما را برآورده نکند. جای نگرانی نیست زیرا دنیای دیجیتال امکان کنترل و کاهش ریسکها در هر زمینهای فراهم کرده است. به نوعی میتوان گفت که شما به راحتی میتوانید از پیشامد یک سری اتفاقات جلوگیری کنید. همین موضوع به شما کمک میکند تا بدون در خطر انداختن سرمایهتان، استراتژی برندینگتان را تصحیح کنید و در مسیری که قرار دارید، رو به جلو حرکت کنید. فقط کافی است به شدت به نظرات و بازخوردها حساس باشید تا بدانید در کجای مسیر ایستادهاید.
با برونسپاری مراحل فوق به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان میتوانید موضعتان را نسبت به رقبا مشخص کنید و برای توسعه برندتان اقدامات لازم را با دغدغه کمتری انجام دهید.