تبلیغات همسان یا Native Advertising یکی از روشهایی است که بابت انتشار آن در دیگر سایتها و به ازای هر کلیک (PPC) هزینه میشود، به مطالب سایت یا حتی عناوین و موضوعات سایت شباهت دارد، آگاهی از برند را افزایش میدهد و البته با دیگر تبلیغات بنری متفاوت است.
طبق نتایجی که از طریق روشهای بازاریابی عصبی و تحلیل CTR ها (نسبت تعداد کلیکها به تعداد نمایشهای هر تبلیغ) به دست آمده است، افراد معمولا تبلیغات را نادیده میگیرند اما این موضوع در مورد تبلیغات همسان تا حدی متفاوت است؛ همانطور که از اسمش پیدا است این مدل، شبیه به تبلیغات معمول نیست و بیشتر به محتوا، عناوین و موضوعاتی جذابی شباهت دارد که مخاطب به دنبال آنها است. اگر به نوشتن عناوین و موضوعات جذاب علاقه دارید، خواندن بلاگ 13 راه برای نوشتن تیترهای جذاب و پربازدید را به شما توصیه میکنیم. طبق تحقیقات انجام شده 70% افراد به محصولاتی که در قالب محتوا تبلیغ میشوند بیشتر توجه نشان میدهند تا تبلیغاتی که به روشهای سنتی منتشر میشوند. از نمونههای قدیمی تبلیغات همسان میتوان به تبلیغات موجود در روزنامهها و از نمونههای جدید به تبلیغاتی که در رسانههای اجتماعی مثل فیسبوک و توییتر وجود دارند، اشاره کرد. نکته کلیدی تبلیغات همسان این است که نسبت به سایر تبلیغات تمایل به خرید را 18% افزایش میدهد و مخاطب در مواجهه با آن حالت تدافعی کمتری دارد؛ هرچند که مخاطب آگاه است که با نوعی از تبلیغات در تماس است اما نسبت به تبلیغات سنتی، تمایل بیشتری به کلیک روی تبلیغات همسان دارد.
تبلیغات همسان بیشتر ماهیت متنی دارد و مانند دیگر تبلیغات، یکباره در صفحه ظاهر نمیشود. در تبلیغات متنی تلاش میشود تا هماهنگی میان تبلیغ و محتوا حفظ شود و از هدف، ظاهر و حسی که قرار است محتوا به مخاطب منتقل کند تقلید شود تا مخاطب راحتتر اعتماد کند. هرچند که همه کسبوکارها بابت جایگاه تبلیغات و به ازای هر کلیک هزینه میکنند اما همه تلاششان این است که تبلیغات، به چشم مخاطب طبیعی به نظر بیاید. البته نباید تبلیغات همسان را با بازاریابی محتوا یکسان دانست. تبلیغات همسان ممکن است باعث ایجاد یک ارتباط دو طرفه میان مخاطب و برند باشد اما بازاریابی محتوا یک رویکرد بلند مدت است که روی اعتمادسازی مخاطب تمرکز میکند؛ هرچند که هدف هر دو افزایش آگاهی از برند است. یکی از KPI هایی در بازاریابی محتوا مورد استفاده قرار میگیرد، اندازهگیری تعداد Lead های به دست آمده است، در حالی که در تبلیغات همسان توجه به ترافیک سایت و تعداد بازدید کمپینها است.
همانطور که بالاتر اشاره کردیم یکی از مزایای تبلیغات همسان، جلب توجه بیشتر، افزایش تمایل افراد به کلیک روی این نوع از تبلیغات و در نهایت افزایش تمایل افراد به خرید است. از دیگر مزایای تبلیغات همسان، به دلیل ارتباط با محتوای سایت و جذابیت آن، جلوگیری از Advertisement Fatigue است. Ad Fatigue احساس خستگی و کلافگیای است که در مواجهه با تبلیغات برای مخاطب اتفاق میافتد.
یکی دیگر از مزایای کمپینهای تبلیغات همسان به دلیل جلب توجه بیشتر، نرخ بازدید بالاتری است که به نسبت دیگر کمپینها، فراهم میکند. این نوع از تبلیغات میتواند در فضاهای مختلفی چون رسانههای اجتماعی، ویدیوها، سایتها و … منتشر شود.
در تبلیغات همسان مانند دیگر انواع تبلیغات نیاز داریم که مخاطب هدفمان را شناسایی کنیم و با توجه به نیاز و علاقه او و در جایگاه مناسب، از انواع تبلیغات همسان استفاده کنیم؛ این موضوع کمک میکند تا نرخ بازگشت سرمایه مثبتی را تجربه کنیم. یکی دیگر از مزایای کمپینهای تبلیغات همسان به دلیل جلب توجه بیشتر، نرخ بازدید بالاتری است که به نسبت دیگر کمپینها، فراهم میکند. این نوع از تبلیغات میتواند در فضاهای مختلفی چون رسانههای اجتماعی، ویدیوها، سایتها و … منتشر شود.
در دنیای امروز جلب اعتماد مشتری و ایجاد وفاداری در او یکی از موارد کلیدی برای موفقیت است. اگر هدفمان از تبلیغات همسان تنها افزایش درآمد باشد، بهتر است به دنبال راه دیگری باشیم زیرا برای مشتری مهم است که احساس کند به دنبال رفع نیاز یا حل مشکلی هستیم؛ در نتیجه محتوایی که به کار میبریم باید به گونهای باشد که این حس را در او ایجاد کند. در نتیجه نیاز داریم تا تجربه مشتری را بهبود ببخشیم و به نیازها و تمایلات او پاسخ بدهیم تا مشتریان وفادار داشته باشیم و با شناسایی نیاز مخاطبان جدید، آنها را به سمت قیف فروش هدایت کنیم.
برای اجرای تبلیغات موفق بهتر است به برنامهریزی و خرید سرمایه نیز توجه کنیم. برای شناسایی مخاطب هدف و ارائه تبلیغات، متناسب با نیازهای او، بهتر است از برنامهریزان رسانه کمک بگیریم و برای انتشار تبلیغات در بستر مناسب و برای مخاطب مناسب روی خرید رسانه تمرکز کنیم.
در ادامه به چند مورد از انواع تبلیغات همسان میپردازیم:
بهتر است برای شروع، از این نوع تبلیغات استفاده کنیم. تبلیغات یا پستهایی که در فید رسانههای اجتماعی یا سایتها و در کنار محتوا و پستها ظاهر میشوند از این دست تبلیغات هستند. تبلیغات In-feed در سایتهای مختلف متفاوت است و بسته به محتوای سایت و انتظار مخاطب، متغیراند.
روش کاربردی دیگری است که در نتیجهای که انتظار داریم از موتورهای جستجو دریافت کنیم، موثر است. ممکن است بارها با این نوع از تبلیغات به هنگام جستجوی یک واژه در موتورهای جستجو، مواجه شده باشیم. معمولا نتایجی که به دست میآید تبلیغاتی در جایگاه تبلیغات پولی است و به نتایج جستجوهای ارگانیک بسیار شباهت دارد. تبلیغاتی که میان نتیجههای جستجو در گوگل ظاهر میشود یکی از معمولترین مدلهایی است که احتمالا با آن برخورد کردهایم.
معمولا تبلیغات پشتیبانی شده در قالب محتوای متنی یا ویدیو در وبسایتهای پرمخاطب و شناخته شده منتشر میشود. هدف از این نوع تبلیغات آگاهی از برند و محصولات است که قالبا هم برندهای بزرگ و شناختهتر شده از این مدل برای تبلیغات استفاده میکنند.
برای تصمیمگیری نسبت به دریافت این خدمت از آژانسهای دیجیتال مارکتینگ، بهتر است به گستردگی ارتباطات و قدرت مانیتورینگ آنها توجه کرد. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان تلاش میکند تا به کمک ارتباطات گسترده شما را در انتشار تبلیغات همسان همراهی کند.
منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان
پیش از این با مفهوم برند در کسب و کار آشنا شدید. برند در واقع مجموع احساساتی است که مشتری از داشتن هر گونه تعامل با کسب و کار شما دارد. در همین راستا لازم است افراد متخصص با مهارتهای مختلف در کسب و کارها، خود را در معرض دیده شدن قرار دهند. پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی، همان ارزش و تصویری است که شما به عنوان یک فرد حرفهای در ذهن مخاطبان نسبت به خودتان ایجاد میکنید. برند شخصی شما مجموعهی همان چیزی است که دوست دارید مخاطبان با شنیدن نامتان به یاد آورند. برای ایجاد یک پرسونال برندینگ استاندارد و مثبت، دانستن گامهای زیر بسیار مفید خواهد بود.
پیش از هرچیز باید هدف خود را مشخص کنید. برای موفقیت در هدفگذاری باید از مدل SMART پیروی کنید. طبق این مدل، اهداف باید مشخص، قابل اندازهگیری، دست یافتنی، واقع بینانه و مبتنی بر زمان باشند. در همین راستا باید بدانید که مشتاقید در چه راستایی فعالیت کنید و چگونه به مردم معرفی شوید. ارزشهای شخصی شما در زندگی کدامند. معنای موفقیت و پیشرفت از دیدگاه شما چیست و چه چشماندازی را پیش روی خود ترسیم میکنید.
پس از تعیین هدف، باید به درستی خودتان را ارزیابی کنید و به طور کامل با کمک تحلیل SWOT از نقاط قوت و ضعف خود در حوزهی تخصصیتان آگاه باشید. سپس میتوانید با برنامهریزی، تواناییهای خود را بهبود بخشید. باید بتوانید به این سوال پاسخ دهید که به عنوان یک شخص حرفهای، قادر به حل چه مشکلی هستید و چه ارزشی خلق خواهید کرد. داشتن نقطه تمایز با دیگران، یکی از ویژگیهای بدیهی پرسونال برند است. کافی است ارزش وجودی خودتان را با دانش و مهارتهای حرفهای ترکیب کرده و آن را در معرض نمایش بگذارید. به عبارتی دیگر، پرسونال برند شما، نباید با شخصیتتان در تضاد باشد.
برای اینکه نام شما در یک زمینه تخصصی بر سر زبانها بیفتد و به راحتی در ذهن افراد بماند، باید در یک حوزه تخصصی که به آن علاقه دارید فعالیت کنید. در حقیقت، کلیهی فعالیت شما باید همواره یک پیام اصلی را به مخاطب برساند و او را سردرگم نکند. به عبارتی دیگر، شما از این طریق، هویت برند شخصی خود را همراستا با اهداف، مهارتها و نقاط تمایزتان به مخاطبان معرفی میکنید.
یکی از اولین گامهای پرسونال برندینگ و به شهرت رسیدن در فضای آنلاین، داشتن یک وبسایت شخصی است. از این طریق میتوانید مخاطبان مشتاق را به خود جذب کرده و به عبارتی لید تولید کنید. برای این کار لازم است از استراتژیهای تولید محتوا استفاده کرده و با آنها ارتباط برقرار کنید. با شناخت مخاطبان خود، میتوانید دیدگاهها و دانش خود را در کمال صداقت از طریق وبلاگ، دورههای آموزشی، کمپینهای ایمیلی، تولید محتوای ویدیویی و یا ارائهی وبینارها با آنان به اشتراک گذاشته و از نظرات آنان بهرهمند شوید. صداقت در ارائهی محتوا و نحوهی تعامل با مخاطبان، موجب جلب اعتماد آنان خواهد شد.
فعالیت در شبکههای اجتماعی میتواند گام مثبت و بسیار اثربخشی جهت در دسترس بودن و دیده شدن شما توسط مخاطبان باشد. داشتن یک پروفایل حرفهای و بیوگرافی شفاف در لینکداین به عنوان یک شبکه اجتماعی حرفهای، ضروری است. سعی کنید در تولید محتوا خلاق باشید. بهتر است از شیوهی داستان سرایی با محوریت پرسونال برند و نقاط تمایز خود در تولید محتوا استفاده کرده و مخاطب را درگیر کنید. یکی از بهترین راههای درگیر کردن مخاطب، ساخت وایرال ویدیو است. ویدیوهای جذابی که به سرعت در شبکههای اجتماعی وایرال میشوند، میتوانند یکی از بهترین انواع محتوا در روابط عمومی انلاین برای برند شخصی شما باشند.
همواره سعی کنید در یک چارچوب مشخص و به طور مستمر با افراد حرفهای و متخصص در حوزهی خود، ارتباط برقرار کنید. برقراری ارتباط موثر با این افراد میتواند فرصتهای ارزشمندی در شکلگیری و رشد برند شخصی شما ایجاد کند.
به یاد داشته باشید که شکست مقدمهی پیروزی است و هر برند موفقی در کارنامهی خود شکستهای بسیاری را ثبت کرده است. باید از تجربهی حاصل از شکستها، در راستای بهبود مستمر خود استفاده کنید. همچنین میتوانید از تجربهی افراد موفق در زمینهی فعالیتتان استفاده کنید.
پرسونال برندینگ نیز همانند برندسازی کسب و کارها، یک فرآیند استراتژیک بلند مدت است. باید همواره جهت ایجاد یک تصویر مثبت در ذهن مخاطبان تلاش کنید، تا نام برند شخصیتان همواره دهان به دهان میان افراد بچرخد. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، با ارائهی خدمات بازاریابی دیجیتال مانند طراحی و توسعهی وبسایت، تولید محتوای متنی و تصویری و بازاریابی شبکههای اجتماعی، صدای برند شما را به گوش همه خواهد رساند.
منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان
معمولا هر وقت صحبت از ایمیل مارکتینگ میشود یاد ایمیلهای اسپم و تلاشمان برای پاک کردن حجمی زیادی از آنها می افتیم اما این لزوما نگاه درستی نیست. در ادامه تلاش میکنیم تا ایمیل مارکتینگ را بهتر بشناسیم.
از سالها قبل ایمیل یک ابزار مهم برای بازاریابی بوده است. برقراری ارتباط با افراد از طریق ایمیل، به کسبوکارهای کوچک و بزرگ اجازه میدهد تا پیامهای شخصیسازی شده را برای گروه مشخصی از افراد ارسال کنند؛ ایمیلهایی حاوی متنهای تبلیغاتی، عکس، ویدیو، کاتالوگ و بروشور که غالبا برای مشتریان بالقوه یا فعلی ارسال میشوند.
ایمیل یک رسانه بسیار کاربردی است و رنج گستردهای دارد؛ از آن برای ارسال یک متن ساده تا ایمیلهایی حاوی محتواهای تصویری، میتوان استفاده کرد. شرط استفاده از ایمیل مارکتینگ، ارائه محتوای باارزش، مرتبط، مورد انتظار و منسجم است. فواصل زمانی ارسال ایمیلها میتواند یک زمان ثابت داشته باشد یا به صورت نامنظم ارسال شود.
ایمیل مارکتینگ یک راه ساده، ارزان و در دسترس است که این امکان را میدهد تا از طریق ایمیل، پیام تبلیغاتی کسبوکارمان را منتقل کنیم. همچنین در صورتیکه درست و سیتماتیک اجرا شود میتواند روی نرخ بازگشت سرمایه (ROI) تاثیر مثبت بگذارد.
ایمیل های منظمی هستند که به لیستی از مشترکین فرستاده می شوند. خبرنامه معمولا به صورت مستقیم به فروش محصولات اشاره نمیکند بلکه این نوع از ایمیلها معمولا حاوی اخبار و اطلاعاتی هستند که امکان دارد برای مشتری مهم و جذاب باشد. خبرنامه ایمیلی به ما کمک میکند تا یک ارتباط قوی بین مشتری و برندمان ایجاد کنیم. هدف اصلی ایمیل مارکتینگ حفظ ارتباط مشتری با برندمان است؛ حتی زمانی که میدانیم مشتری مدتها است که از ما خرید نکرده است.
زمانی که مشتری خریدش را انجام داده باشد و یا محصولی را رزرو کرده باشد این نوع ایمیل برای او ارسال میشود که تاییدیه تراکنش خرید انجام شده است. مطالعات نشان میدهد که ۵۱.۳ % افراد ایمیلهای تبادلی خود را باز میکنند در صورتی که این رقم برای خبرنامهها تنها ۳۶ % است. در این نوع ایمیلها، درست مثل خبرنامهها، دریافت ایمیل به انتخاب و با اجازه مخاطب ارسال میشود.
ایمیل مستقیم یک راه آسان برای مطلع کردن مشتری از شرایط فروش، محصولات جدید و پیشنهادهای ویژه است و برعکس خبرنامهها و پیامهای تبادلی، ارسال آنها بدون اجازه مخاطب اتفاق میافتد. ایمیل مستقیم نسخه به روز شده ارسال کوپنها و کاتالوگهای فروش است که قبلا توسط اداره پست ارسال میشد.
ایمیل مارکتینگ یک راه ثابت برای تعامل با مشتری و متمایز کردن خودمان نسب به دیگر رقبا است. ایمیل مارکتینگ به دلیل در دسترس بودن و هزینه پایین آن برای ما و امکان دسترسی آسان مشتری به محصولات ما از طریق یک کلیک، ابزاری کاربردی و مناسب است.
یکی از بزرگترین مزایای ایمیل مارکتینگ این است که اجازه می دهد تا بازاریابان پیامهای هدفمند ارسال کنند؛ برعکس آگهیهای چاپی، رادیویی و تلویزیونی که بدون در نظر گرفتن مخاطب پخش میشوند و اغلب هم مخاطب علاقهای به آنها نشان نمیدهد. اما ایمیل مارکتینگ به شرکتها اجازه میدهد تا تبلیغات خاصی را برای مشتریان خاصی ارائه بدهند.
از دیگر مزایای ایمیل مارکتینگ، قابلیت اندازهگیری موفقیت یا شکست کمپینها است. به کمک ابزارهای مختلف میتوانیم موفقیت کمپینمان را اندازهگیری کنیم و از نتایج به دست آمده برای مقایسه خودمان با دیگر رقبا استفاده کنیم.
از معایت ایمیل مارکتینگ میتوانیم به محدودیت برای ارسال فایل با حجم بالا اشاره کرد. معمولا مخاطب انتظار دارد فایلها را به سرعت دانلود کند، در نتیجه بهتر است فایلهای ارسالی حجم کمی داشته باشند.
همچنین به طور کلی میتوان به آزاردهنده بودن تبلیغات اشاره کرد. اگر مخاطب هدفمان را درست مشخص نکرده باشیم، معمولا ایمیلهای ارسالی میتواند ناخوشایند باشد. در نتیجه بهتر است اول گروه هدفمان را مشخص کنیم چراکه برای مخاطب این امکان وجود دارد تا در صورتی که تمایلی به دریافت ایمیل ندارد، اعلام کند.
طراحی ایمیل برای اثرگذاری روی احساس و نگاه مخاطبان هدف، یک فرآیند مهم اما دشوار است. انتخاب تصاویر و متن باید به گونهای باشد که در نگاه اول مخاطب را به خود جذب کند و در مرحله بعد به او، با بیشترین سرعت و در کمترین زمان، اطلاعات باارزشی را منتقل کند. در این مقطع طراحی CTA مناسب نیز میتواند حرکت بعدی مخاطب ما را تعیین کند. توجه به جزئیات و تطابق ایمیل با مخاطب هدف، تاثیر چشمگیری روی فروش بیشتر دارد و در نهایت باعث ایجاد رضایت در مشتری میشود؛ اما اگر ایمیل، مخاطب را جذب نکند تا آن را باز کند احتمالا قبل از خواندن، آن را حذف خواهند کرد و در نتیجه تمام تلاش ما بی نتیجه میماند. اجرای ایمیل مارکتینگ هم باید به صورت سیستماتیک انجام بشود. برای اجرای یک کمپین موفق، نیاز به جمعآوری و تهیه لیستی از آدرس ایمیلها داریم. نکته مهم این است که ایمیلها را باید برای آن دسته از مخاطبانی ارسال کنیم که به محتوای ما علاقه دارند. در نتیجه در این مورد برای پیدا کردن مخاطب موردنظر نیاز به شناسایی پرسونای مخاطب داریم. تحلیل ایمیلهای رقبا نیز میتواند راه خوبی برای پیدا کردن مخاطب هدف و برنامهریزی برای ارسال ایمیل باشد.
در نهایت بعد از ارسال ایمیلها باید موفقیت کمپین را ارزیابی کنیم. اگر یک کمپین خوب عمل نکرده باشد نیاز داریم روی طراحی محتوا، سوژه و تیترهای جذاب بیشتر تمرکز کنیم چرا که ایمیل مارکتینگ موفق باعث ایجاد اعتماد و آگاهی از برند میشود و میتواند شروعی برای داشتن مشتری وفادار باشد. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان تلاش میکند تا به شما را برای اجرای یک کمپین موفق و کسب نتیجه دلخواهتان یاری کند.
پس از اینکه با انواع تبلیغات دیجیتال درونبرنامهای آشنا شدید، نوبت به آن رسیده که در مورد مدلهای قیمتگذاری در این تبلیغات و به طور کلی در دیجیتال مارکتینگ اطلاعات کسب کرده و بتوانید متناسب با هدف کمپین تبلیغاتی و نتایج مورد انتظار خود، بهینهترین مدل پرداخت را انتخاب کنید. این مدلها بر محور 3 فاکتور اصلی میزان بازدید، نرخ کلیک و عمل بنا شدهاند.
همان گونه که از نام آن پیداست، در مدل Cost Per Mille (CPM) یا هزینه به ازای هر هزار نمایش یا Impression، به ازای هر هزار نمایش آگهی در یک رسانه، به صاحب آن پول پرداخت میشود. در بیانی دیگر، عبارت CPM را Cost Per Million نیز مینامند، که در این حالت به ازای هر یک میلیون بار نمایش تبلیغات، هزینه دریافت میشود. استفاده از این مدل پرداخت برای کسب و کارهای نوپا که نیازمند افزایش آگاهی از برند هستند، مناسب است، چرا که به میزانی که Impression بالاتری داشته باشند، بیشتر دیده شدهاند و نام برند آنها در ذهن مخاطب پررنگتر نقش خواهد بست.
در مدل Cost Per Install (CPI)، به ازای هر بار نصب اپلیکیشن، هزینه پرداخت خواهید کرد. نکته مهم برای استفاده از این مدل این است که مخاطبان هدف خود را بشناسید و بدانید آنها بیشتر در کدام اپلیکیشنها حضور دارند، تا در زمان و مکان درست بتوانید در آن رسانهها تبلیغ کرده و آنها را به نصب برنامه خود ترغیب کنید. برای این منظور تبلیغ شما باید به بهینهترین حالت طراحی شده و شامل ویژگیهای کلیدی اپلیکیشن باشد. استفاده مناسب از دکمههای فراخوان یا CTA ضروری است.
در مدل Cost Per Action (CPA)، در ازای صورت گرفتن یک عمل خاص توسط مخاطب، هزینه پرداخت میشود. برای مثال، اگر هدف شما خرید کردن افراد از اپلیکیشن باشد، تنها به ازای هر بار ثبت خرید توسط کاربران، هزینه پرداخت میشود. سپس بسته به نوع کسب وکارتان، باید از بهینه بودن هزینهی CPA اطمینان حاصل کنید. برای مثال، اگر تعداد خرید محصولات درون اپلیکیشن برایتان ملاک است، باید میزان CPA را با نرخ سود حاصل از هر خرید مقایسه کنید.
در مدل Cost Per Click (CPC)، به ازای هر کلیک مخاطبان روی تبلیغ شما، هزینه پرداخت خواهد شد.این تبلیغات غالباً مخاطب را به صفحهی دانلود اپلیکیشن هدایت میکند. هنگام بهکارگیری این مدل پرداخت باید بسیار حساب شده عمل کنید، چراکه این روش زمانی مناسب است که هدف شما آگاهی از برند باشد. در صورتی که نرخ کلیک بالا باشد اما نرخ دانلود به همان میزان بالا نرود، نشان دهندهی این است که به مخاطب هدف خود دست نیافتهاید و یا صفحه شما در فروشگاه اپلیکیشن، بهینه نشده است.
در مدل Cost Per Complete View (CPCV)، به ازای هر بار نمایش کامل ویدیو به مخاطبان، هزینه پرداخت میشود. این روش غالباً زمانی مناسب است که بخواهید میزان جذابیت یک ویدیوی تبلیغاتی را بسنجید و ارزیابی کنید تا چه میزان کاربران ویدیو را تا انتها دنبال کردهاند. سپس میتوانید در انتهای ویدیو از CTA استفاده کرده و مخاطبان را به لندینگ پیج دلخواه خود هدایت نمایید.
در این روش که غالباً هنگام شروع به کار یک پروژه جدید استفاده میشود، هزینه پرداختی به ازای تولید هر مشتری راغب یا لید Cost Per Lead، محاسبه خواهد شد. به عنوان مثال فرض کنید با استفاده از استراتژیهای هدایت Lead، جهت دستیابی به اطلاعات مشتریان راغب، یک فرم طراحی کردهاید. شما باید به ازای هر مخاطب این فرم را پر میکنند، هزینه پرداخت کنید. برای محاسبه CPL، باید هزینه پرداخت شده برای تولید لید را بر تعداد لیدهای ایجاد شده تقسیم نمایید. در صورتی که افزایش لید منجر به افزایش مشتریان بالفعل شما نشود، به این مفهوم است که در شناخت پرسونای مخاطب خود موفق نبودهاید و یا باید در تبلیغ خود اصلاحاتی انجام دهید.
در این مدل هزینه پرداختی به ازای تبدیل هر لید به خریدار (مشتری) یا Cost Per Order (CPO)، محاسبه میشود. مدل CPO در واقع زیرمجموعهی مدل CPA است. این مدل برای ارزیابی اثربخشی کمپین تبلیغاتی، هنگامی که هدف افزایش فروش اپلیکیشن باشد، استفاده میشود.
برای اطمینان از بهینه بودن هزینههای تبلیغات دیجیتال، باید پس از محاسبه و تخمین هزینهها، به صرفهترین روش را انتخاب کنید. به علاوه به عنوان صاحب رسانه، میتوانید از تست A/B جهت بهینهسازی تبلیغ خود استفاده نمایید. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، با ارائهی خدمات مختلف دیجیتال مارکتینگ، کسب و کار شما را در دنیای دیجیتال متحول میسازد.
منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان
با گسترش روزافزون استفاده از تلفنهای همراه هوشمند، انتشار و نصب اپلیکیشنهای متنوع موبایل رونق بسیاری یافته است. اپلیکیشنها یکی از بسترهای تبلیغاتی مناسب در موبایل مارکتینگ یا بازاریابی موبایلی هستند. تبلیغات درون برنامهای میتوانند از دو دیدگاه مورد بررسی قرار گیرند:
از سادهترین و رایجترین انواع تبلیغات دیجیتال درون اپلیکیشنها، تبلیغات بنری هستند. این بنرها، آگهیهای تبلیغاتی هستند که پس از ورود به اپلیکیشن، در یک قسمت مشخص به نمایش در میآیند. غالباً متحرک هستند تا توجه کاربر را به خود جلب کنند. محتوای بنرها میتواند یک تصویر، متن و یا یک CTA باشد. طراحی بهینه بنرها بسیار مهم است، چرا که در غیر این صورت بنرها نرخ کلیک پایینی دارند و برای کاربران مزاحمت ایجاد میکنند. بهتر است برای بهینهسازی آنها از تست A/B استفاده کنید.
نوعی از تبلیغات بنری هستند که گاهی هنگام شروع کار با یک اپلیکیشن و یا در زمانهای دیگر، تمام صفحه را به خود اختصاص داده و به نمایش در میآیند. ویژگی نمایش تمام صفحهای این بنرها، خواهناخواه توجه کاربر را به خود جلب میکند. در این مرحله برای کاربران دو راه بیشتر وجود ندارد، یا باید تبلیغ را ببندند و یا روی CTA موجود در آن کلیک کنند.
ویدیوها همواره از روشهای بسیار جذاب در تبلیغات بودهاند. بیشترین درصد تبلیغات ویدیویی در موبایل مارکتینگ به ویدیوهای درون اپلیکیشنها اختصاص مییابد. این تبلیغات در حین استفاده از اپلیکیشن و غالباً بین دو مرحله از استفاده به کاربران نمایش داده میشوند. برای اثرگذاری بیشتر، تبلیغات ویدیویی در اکثر موارد مدت زمانی نسبتاً کوتاه، در حدود کمتر از 30 ثانیه دارند.
این گونه از تبلیغات ویدیویی، به انتخاب خود کاربر برای وی به نمایش در میآید، با این تفاوت که در انتهای آن یک جایزه یا پاداش برای مشتری در نظر گرفته شده است. بسته به نوع و محتوای اپلیکیشن، این جایزه میتواند اشتراک رایگان، تعدادی سکه، شانس بیشتر برای ورود به مراحل بالاتر یک بازی، کد تخفیف و … باشد.
این نوع تبلیغات در رسانههایی مانند YouTube که محتوای ویدیویی دارند، کاربرد دارند. این تبلیغات از جنس تبلیغات ویدیویی هستند که پیش از ویدیوی اصلی نمایش داده میشوند. کاربران میتوانند پس از 5 ثانیه از دیدن این تبلیغ صرف نظر کنند. در غیر این صورت با توجه به CTA طراحی شده در آن، میتوانند وارد مراحل بعدی شوند. حتی اگر این نوع تبلیغات، نرخ کلیک یا CTR پایینی داشته باشند، در آگاهی از برند به شما کمک خواهند کرد، چرا که در همان 5 ثانیه اول، نام برند در ذهن مخاطب نقش خواهد بست.
این گونه از تبلیغات دیجیتال، با ساختار و نوع طراحی و معماری اپلیکیشنها هماهنگ بوده و به گونهای درون آن جای میگیرند، گویی بخشی از خود اپلیکیشن هستند. به این ترتیب مزاحمت کمتری برای کاربر ایجاد شده و تجربه کاربری بهتری خلق میشود. تبلیغات همسان میتوانند از نوع ویدیو یا حتی از نوع محتوای متنی در بخش مطالب پیشنهادی باشد. تبلیغات ویدیویی همسان خصوصاً در اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی، از رایجترین انواع این نوع تبلیغات هستند. البته تبلیغات همسان به ممکن است در تمام اپلیکیشنها به علت نوع طراحی آنها، قابلیت اجرا نداشته باشند.
اگر شما صاحب رسانه یا اپلیکیشن هستید، از روشهایی مانند آنچه در زیر آمده، میتوانید مخاطب را بیشتر درگیر کنید.
همان گونه که میدانید، بازاریابی به کمک تولید محتوا، یکی از اصلیترین روشهای استراتژیک بازاریابی درونگرا است، که میتواند مشتریان بالقوه زیادی را به خود جلب کرده و آنها را به مشتری بالفعل و در مراحل بعد به مشتری وفادار تبدیل کند. از این رو، محتوای درون اپلیکیشنها بسته به نوع کسب و کار و اهداف آن، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و نیازمند برنامهریزی دقیق و هدفمند است.
در این روش حتی زمانی که کاربر در حال کار با اپلیکیشن نباشد، از سمت برنامه به گوشی او پیامهایی ارسال میشود. این پیامها غالباً از سوی ناشر یا صاحب رسانه بوده و بسته به نوع آن، شامل اطلاع رسانی در مورد پیشنهادات هیجانانگیز، یادآوریها، بازگشت به برنامه، آپدیتها و موارد اضافه شده به اپلیکیشن، تخفیفهای ویژه و … میشوند. مطالعات نشان میدهد که بیش از 60% از مردم، نوتیفیکیشن مربوط به برند یا اپلیکیشن مورد علاقه خود را غیرفعال نمیکنند. اما در صورتیکه به طور اغراقآمیز از این دست پیامها برای کاربر ارسال شود، سبب نارضایتی وی شده و ممکن است حتی برنامه را از گوشی خود حذف نماید.
این پیامها به صورت نوتیفیکیشنهایی هستند که هنگام استفاده کاربر از اپلیکیشن، به صورت پاپ آپ ظاهر میشوند. محتوای این پیامها غالباً در مورد آپدیتها، موارد ویژه و جدید در برنامه، پیشنهادات ویژه، اخبار جدید و… است.
در برخی اپلیکیشنها، قسمتی با عنوان پیامهای شخصی وجود دارد که شامل پیامهایی مهمتر و دستهبندی شده و غالباً شخصیسازی شده است. در این قسمت به راحتی میتوان امکان پاسخ مخاطب به پیامها را ایجاد نمود و با او تعامل ایجاد کرد.
تیم حرفهای آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، با اجرای تبلیغات درون برنامهای، استراتژیهای بازاریابی موبایلی را برای کسب و کارهای مختلف پیادهسازی میکند.
منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان