آیا تا کنون از خود پرسیدهاید چه چیزی کسب و کار شما را از دیگران متمایز میکند؟ بسیاری از کمپینهای موفق بازاریابی در یک نقطه با هم اشتراک دارند و آن چیزی نیست جز یک “برند موفق” ! حتی برخی برندها به حدی معروف میشوند که افراد نام آنها را به جای خود محصول به کار میبرند. برای مثال ممکن است بسیاری از افراد به جای واژهی دستمال کاغذی از کلمهی “کلینکس” یا به جای واژهی مایع ظرفشویی از “ریکا” استفاده کنند که هر دو از برندهای معروف هستند. برخی دیگر از برندها توسط افراد به عنوان معیاری استاندارد برای سنجش کیفیت دیگر محصولات مشابه رقیب آن استفاده میشوند. مثلاً اغلب افراد کیفیت یک نوشابه را با کوکاکولا مقایسه میکنند.
یکی از اولویتها و اهداف اصلی هر کسب و کار از برندینگ، تبدیل شدن به یک برند موفق و ماندگار است. چرا که یک برند قوی و موفق جایگاهی امن در ذهن مخاطبان دارد و این اعتماد باعث وفاداری مشتریان و در نهایت افزایش نرخ بازگشت سرمایه برای کسب و کارها میشود. تنها یک راه اصلی برای اطمینان از اثربخش بودن برندینگ وجود دارد و آن چیزی نیست جز استراتژی جایگاهیابی برند!
جایگاهیابی یک مفهوم انقلابی در برندسازی است که در سال ۱۹۸۱ توسط ال رایز و جک تراوت مطرح شد. از دید آنان جایگاهیابی پشتیبان هر برند اثربخش است و مانند یک چارچوب، به استراتژی برندینگ سازمانها جهت میدهد. جایگاهیابی برند بر آمیختهی بازاریابی (قیمت، محصول، ترویج و توزیع) اثرگذار است و به آنها شکل میدهد. جایگاهیابی برند چیزی فراتر از طراحی لوگو یا یک شعار تبلیغاتی است. جایگاهیابی فرآیندی استراتژیک برای متمایز نشان دادن برند شما نسبت به رقبا در ذهن مشتریان است و طی آن برند شما ارزش و جایگاه خود را در ذهن و قلب مشتریان مییابد. به عبارتی دیگر، ادراک مشتریان از یک برند، میزان علاقه، اعتماد و تمایز برند در ذهن آنان ناشی از جایگاهیابی برند است.
در ادامه به معرفی 5 گام موثر در تدوین استراتژی موفق جایگاهیابی برند میپردازیم.
در این گام باید بدانید که چه میزان محصول/ خدمت خود را به عنوان محصولی متفاوت به بازار معرفی کردهاید؟ لحن و پرسونای برند شما تا چه میزان از دید مخاطبان متمایز، خلاق و قابل اعتماد جلوه میکند؟
برای این کار باید شناخت صحیحی از بازار و پرسونای مخاطبان هدف پیدا کرده، ارزشها، ماموریت سازمان، نقاط تمایز، لحن و هویت برند خود را تعریف کنید. سپس جایگاه فعلی برند خود را با ارزیابی این نتایج تعیین نمایید.
تحقیقات بازار، بازخوردهای مخاطبان و شبکههای اجتماعی میتوانند نقش موثری در یافتن رقبایتان داشتهباشند. پس از یافتن رقبا نوبت به تحلیل فعالیتها و عملکرد آنها خواهد رسید. برای این کار باید بدانید رقبای شما چه محصولات یا خدماتی را به چه نحوی و با چه اهدافی ارائه میدهند؟ به کمک تحلیل SWOT نقاط قوت و ضعف آنان را بیابید. استراتژیهای موفق بازاریابی آنان چیست و برند آنها چه جایگاهی در بازار دارد.
مهمترین نکته دربارهی جایگاهیابی برند تعیین یک نقطهی تمایز است. این ویژگی متمایز کننده دقیقا باید همان تصویری باشد که میخواهید مخاطبان از شما در ذهن خود ساخته و برند شما را نماد آن ویژگی و خصوصیت بدانند. و در نهایت از آن طریق میان شما و رقبایتان تمایز قائل شوند. برجستهترین نقطه تمایز برند شما میتواند آن نقطهی قوت شما باشد که رقبا در آن ضعیف عمل کردهاند.
بیانیهی جایگاهیابی برند (Brand Positioning statement) در کنار درگیر کردن احساسات مخاطب، توضیح مختصری از ارزش منحصربهفرد برند شما در مقایسه با رقبا را به مشتریان ارائه میکند. در این بیانیه باید به حداقل ۴ سوال اساسی زیر پاسخ دهید:
یافتن جایگاه مناسب در ذهن مخاطبان، نقطهی آغاز کار است. پس از آن نوبت به ارزیابی میزان تحقق اهداف جایگاهیابی برند خواهد رسید. دریافت بازخورد از مشتریان راهی مناسب و مطمئن برای ارزیابی اثربخشی استراتژی جایگاهیابی برند است. به کمک تحلیل بازخوردها و نظرات مشتریان و مخاطبان هدف میتوانید دریابید این استراتژی تا چه میزان در ادراکات آنان نسبت به برند شما موثر واقع شده است.
اگر صاحب کسب و کار هستید و قصد دارید صدای برند خود را به گوش همگان رسانده و تصویری ماندگار و مثبت از برند خود در ذهن مخاطبان خود خلق کنید، میتوانیدآژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان را جهت دریافت مشاوره و تدوین استراتژی برندینگ متناسب با کسب و کار خود انتخاب کنید.
کسب و کارها همواره در تلاش اند که بتوانند در فضای پر رقیب موجود با مشتریان ارتباط برقرار کرده و از میان بیشمار انتخابهای موجود، به اولین انتخاب آنها تبدیل شوند. برند، نمایانگر احساسات افراد در مورد یک محصول، خدمت یا یک سازمان است. نحوهی ادراک مردم از یک برند بر موفقیتش اثرگذار است. برند وظیفه دارد به انتخاب مخاطبان جهت دهد، در آنان اطمینان ایجاد کرده و مشتریان را به خود وفادار سازد.
برندینگ یا برندسازی فرآیندی منظم است که در آن سازمانها از هر فرصتی استفاده میکنند تا بگویند چرا مردم باید یک برند را به سایر برندها ترجیح دهند. برندسازی با تعیین ماهیت محصول و شکل دادن به ذهن مشتریان، در افزایش آگاهی از برند، وفاداری آنان و در نهایت موفقیت کسب و کار موثر است. در ادامه به برخی انواع مهم برندینگ اشاره خواهیم کرد.
برندینگ محصول، رایجترین نوع برندینگ است و شامل کلیهی فعالیتهای بازاریابی جهت انتخاب نام، طراحی لوگو، طراحی منحصر بهفرد محصول، بستهبندی، قیمتگذاری، فرمولاسیون و … است. برندینگ محصول یک فرآیند استراتژیک است که با انعکاس ویژگیهای محصول یا خدمت، آن را از محصولات یا خدمات رقبا کاملاً متمایز ساخته و به قلب و ذهن مشتریان نفوذ میکند.
پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی، روش هر شخص برای ایجاد ارزش و تصویری از خود به عنوان یک فرد حرفهای در ذهن مخاطبان است. برند شخصی شما مجموعهی همان چیزی است که دوست دارید مخاطبان با شنیدن نامتان به یاد آورند. برای ایجاد یک پرسونال برندینگ استاندارد، پس از تعیین هدف، باید به شناخت کاملی از خود دست یافته و نقاط تمایز خود را مشخص کنید. سپس با تکیه بر نقاط تمایز خود، در یک حوزهی تخصصی فعالیت کرده و از طریق شبکههای اجتماعی، وبسایت شخصی و ارتباط موثر با شبکهای از افراد متخصص در حوزهی فعالیت خود، برند شخصیتان را رشد دهید.
دیجیتال برندینگ یکی از تکنیکهای مدیریت برند از طریق ترکیب دیجیتال مارکتینگ با برندینگ است که با کمک وبسایتها، شبکههای اجتماعی، اپلیکیشنها، بهینهسازی موتورهای جستجو، اجرای کمپینهای دیجیتال و … انجام میگیرد. برندینگ دیجیتال یکی از قدرتمندترین روشهای برندینگ است که با در بر گرفتن طیف وسیعی از مخاطبان در کمترین زمان، سبب افزایش آگاهی از برند، صرفهجویی در هزینهها و افزایش نرخ بازگشت سرمایه میشود.
برندینگ جهانی توسط تعداد کمی از شرکتها انجام میشود. برند این شرکتها در سراسر جهان شناخته شده و هویت ثابتی دارد. به علاوه، کیفیت و فرمولاسیون محصولات این شرکتها در تمام جهان یکسان است.
برندینگ مشارکتی به همکاری استراتژیک دو برند در زمینهی بازاریابی و تبلیغات یک محصول گفته میشود. در این اتحاد، ارزشهای مشترکی ایجاد شده و میزان موفقیت یک برند بر موفقیت برند دیگر اثرگذار خواهد بود. برندینگ مشارکتی یکی از راههای موثر برای شروع یک کسب و کار، افزایش آگاهی از برند و ورود به فضاهای جدید بازار و رشد کسب و کار است. برندینگ مشارکتی در نهایت باید به یک استراتژی برد-برد تبدیل شود.
هر منطقهی جغرافیایی دارای ویژگیها یا محصولات خاص خود است که آن را از دیگر مناطق متمایز میسازد. برندینگ جغرافیایی در راستای معرفی و هویت بخشیدن به این خدمات و محصولات انجام میشود. این نوع برندینگ در صنعت گردشگری بسیار مورد توجه قرار میگیرد.
برندینگ سازمان تا حدودی به برندینگ محصول شباهت دارد، با این تفاوت که یک سازمان ابعاد وسیعی داشته و علاوه بر ارائهی محصولات و خدمات گوناگون، دارای چشمانداز، ارزشهای منحصر به فرد، فرهنگ سازمانی مخصوص به خود، نیروی انسانی و به طور کلی شهرت و اعتبار است. همچنین، هر گونه فعالیت در یک سازمان بر اعتبار و ارزش آن تاثیرگذار خواهد بود. برای مثال، انجام فعالیتهای خیرخواهانه یا فعالیتهای فرهنگی در راستای مسئولیتهای اجتماعی یک سازمان مستقیماً بر اعتبار و برندینگ آن اثر میگذارند.
هر مکان، ویژگیهای منحصربهفردی دارد که آن را از دیگر مکانها متمایز کرده و در ذهن افراد ماندگار میسازد. برندینگ مکان، فرآیندی است که در آن به ایجاد هویتی متمایز دربارهی یک مکان در ذهن مخاطبانان پرداخته شده و به ادراکات و احساسات آنان شکل داده میشود. برندینگ مکانی به سه دستهی برندینگ منطقهای (Region Branding)، برندینگ شهری (City Branding) و برندینگ ملیتی (Nation Branding) تقسیم میشود. برندینگ مکانی در توسعه اقتصادی آن مکان و همچنین در صنعت گردشگری اهمیت دارد.
آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با ارائهی مناسبترین استراتژی برندینگ، کسب و کار شما را جهت ورود به فضای رقابتی بازار، دوام و رشد مستمر همراهی خواهد کرد.
در دنیای پررقیب امروزی، حفظ مخاطبان فعلی، جذب مخاطبان جدید، رشد و بقای سازمان و افزایش نرخ ROI، از جمله عواملی هستند که اهمیت تولید محتوا را بیش از پیش برای کسب و کارها و صنایع مختلف آشکار میکنند.
بدون شک عبارات “محتوا” و “بازاریابی”، برای تولیدکنندگان محتوا و به عبارتی دیگر، بازاریابان درونگرا (Inbound Marketers) دو مفهوم کاملاً مرتبط و وابسته به هم هستند. بازاریابی به شیوهی نوین و حرفهای بدون تولید محتوا ممکن نیست. کسب و کارهای بسیاری از بازاریابی محتوا به عنوان یکی از اصلیترین استراتژیهای بازاریابی خود استفاده میکنند، اما این صرفاً به معنای کیفیت و ارزش بالای آن نیست. برای اینکه در تولید محتوا و کپی رایتینگ در صنعت خود سرآمد و موفق باشید، پیش از نگارش محتواباید نکات زیر را رعایت کرده و به صورت عادت درآورید.
همانطور که در مقالات قبلی در مورد اهمیت شناسایی پرسونای مخاطب مفصل توضیح داده شد، پیش از هرچیز، برای شروع تولید محتوا باید با توجه به پرسونای مخاطب، نیازها و علایق آنها محتوا تولید کنید. اگر بتوانید به طور مستمر با تولید محتوای متناسب مشکلات و چالشهای آنان را رفع کنید، میتوانید Lead تولید کرده و با هدایت آنان در مسیر درست، درنهایت مشتریان وفاداری داشته باشید.
انجام مستمر تحقیقات بازار و مطالعهی مداوم دربارهی صنعت کسب و کار خود و سیر تحولات آن از گذشته تا کنون بسیار ضروری است، چرا که از این طریق میتوانید دریابید نیازها، روندهای جدید و تازههای صنعت کدامند و چه عوامل بیرونی در شکلگیری ، تفکر مخاطبان شما و تصمیماتشان نقش دارند.
علاوه بر اینکه باید اطلاعات خود را دربارهی موضوعات مرتبط بهروز رسانی کرده و همواره جستجوگر باشید، لازم است به فعالیت رقبا توجه داشته و از آنها غافل نشوید.
تولیدکنندگان موفق محتوا میدانند که ایدههای جدید هنگام نوشتن مستمر به ذهن آنها میآیند. بنابراین، بهترین و مفیدترین زمان هر روز خود را به نوشتن اختصاص دهید و این کار را به طور مداوم انجام دهید.
ممکن است به عنوان یک تولید کنندهی محتوا در صنعت خود رقبای بسیار زیاد و قدرتمندی داشتهباشید. در صورتی که از آنها تقلید نکرده و سبک و صدای مخصوص و منحصربهفرد خود را داشته باشید، علاوه بر تمایر میتوانید توجه مخاطبان خاصی را به سمت خود جلب کنید. ممکن است مخاطبان در ابتدا برای کسب اطلاعات به محتوای شما مراجعه کنند، اما این هویت، لحن و شخصیت شماست که آنان را به مراجعهی مجدد ترغیب میکند.
تنها در صورتی که پس از تولید و انتشار محتوا، نظرات و پیشنهادات کاربران را خوانده و به سوالات آنان پاسخ دهید و به عبارتی با آنان در تعامل باشید، میتوانید رضایت و اعتماد آنان را جلب کنید. در صورت نیاز لازم است محتوا را بهروزرسانی کرده و مخاطبان را از آن آگاه کنید. همچنین مهم است که آنها را به ارائهی بازخورد تشویق کنید. از این طریق میتوانید بخشی از سوالات و ابهامات خود را پاسخ داده و در راستای جلب رضایت آنان اقدام کنید.
برای موفقیت در تولید محتوا باید همواره سعی کنید علاوه بر کسب اطلاعات بیشتر در زمینهی موضوعات تخصصی و مرتبط، در راستای افزایش و بهبود مستمر مهارتهای خود در نوشتن تلاش کنید. در این راستا میتوانید از کتابها و مقالات آموزشی کمک بگیرید تا بتوانید بهترین سبک و نوع نگارش را انتخاب کرده و آن را با کمترین اشتباه پیاده کنید.
پیش از نوشتن مقالات سعی کنید خود را جای مخاطب تصور کرده و به نوعی بنویسید که حس درک و همدلی به او القا شود. به عبارتی دیگر نباید در نوشتن از خودتان یا تواناییهایتان تعریف کنید، بلکه باید در ابتدا به چالش یا نیاز مخاطب اشاره کرده و سپس خدمات یا اطلاعات ارزشمند خود را در قالب پیشنهاد یا راهحل بیان نمایید.
معمولاً هدف از بازاریابی محتوا و کپیرایتینگ ترغیب مخاطبان جهت اقدام به انجام عملی خاص است. کیفیت محتوا و نوع نگارش و انتشار آن از جمله عواملی هستند که مخاطب را به دنبال کردن مطالب و متقاعد کردن آنان به گرفتن تصمیمی خاص ترغیب میکنند. این کار با طراحی CTA های جذاب با سهولت بیشتری انجام میشود.
ارزیابی اثربخشی یک محتوا با توجه به شاخصهای ارزیابی عملکرد مورد نظر و میزان تحقق اهداف کسب و کار ضروری است. برای مثال، اگر مخاطبان بر عنوانهای نوعی از محتوا بیشتر کلیک کنند، آن را در شبکههای اجتماعی خود به اشتراک بگذارند، بپسندند، نظرات خود را بیشتر در آن مورد بیان کنند و به طور کلی نرخ تبدیل آن محتوا بالا باشد، تولیدکنندهی محتوا درمییابد که این نوع مطالب بیشتر مورد پسند مخاطبان بوده و بیشتر به آن حوزه میپردازد.
یکی از خدمات آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، تولید محتوای مناسب و تاثیرگذار برای کسب و کار شماست تا ضمن بهینهسازی موتورهای جستجو بتوانید ترافیک وبسایت خود را افزایش داده، Lead تولید کنید و در نهایت نرخ بازگشت سرمایه یا ROI خود را افزایش دهید.
در بلاگهای پیشین پیرامون تدوین استراتژی و انواع مختلف استراتژیهای قیمتگذاری و فروش سخن گفتیم. در این بلاگ قصد داریم یک گام به عقب برداشته و به مرحله قبل از تدوین استراتژی باز گردیم. زمانی که محیط بیرونی بنگاه به دقت مورد بررسی قرار میگیرد. درک عمیق از صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند، نقطه شروع طراحی استراتژی است.
در بلاگهای پیشین محیط بیرونی کسبوکار را از طریق مدل PESTLE بررسی نمودیم. حال میخواهیم با محدود کردن محیط خارجی به نزدیک بنگاه، میزان جذابیت صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند را مشخص نماییم. چارچوب رقابتی پورتر که توسط مایکل پورتر در اواخر دهه 1970 ارائه شد، ابزاری است که سودآوری یک صنعت را براساس پنج نیروی رقابتی مشخص مینماید.
در ادامه این پنج نیروی رقابتی و نقش آنها در تعیین جذابیت صنعت برای فعالیت را با جزئیات بیشتری بررسی مینماییم.
وجود کالاهای جایگزین، جذابیت یک صنعت را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. یکی از نکاتی که در انتخاب صنعتی که قصد فعالیت در آن را دارید، بسیار حائز اهمیت است وجود محصولات جایگزین است. قیمتی که مشتریان مایل هستند برای یک محصول یا خدمت بپردازند، تا حد زیادی به موجود بودن محصولات جایگزین وابسته است. وجود جایگزینهای نزدیک به این معنا است که در صورت افزایش قیمت محصول، مشتریان حساس به قیمت، به کالاهای جایگزین روی خواهند آورد. در حقیقت کشش قیمتی تقاضا، بالا است. با گسترش روز افزون اینترنت، طیف وسیعی از کالاهای جایگزین برای صنایع مختلف از جمله آژانسهای مسافرتی، روزنامهها و… فراهم شد. به دلیل محصولات جایگزین اینترنتی و وجود رقابت شدید، اقیانوس سرخ رقابتی ایجاد شد که حاشیه سود فعالان صنعت را به شدت تحت تاثیر قرار داد.
چنانچه بازدهی سرمایه یک صنعت بیشتر از هزینههای سرمایهگذاری در آن باشد، به آهنربایی تبدیل میشود که تازهواردان زیادی را به خود جذب خواهد کرد. هرچه ورود به یک صنعت کم هزینهتر باشد، به عبارتی موانع ورودی مانند الزامات سرمایه یا قوانین محدودکننده چندانی در صنعت اعمال نشود، شرکتهای بیشتری وارد حوزه رقابتی شده و میزان سود تقسیمشده را کاهش میدهند. برای مثال در حوزه پرتاب ماهواره به دلیل هزینههای بالای تولید راکتها و امکانات پرتاب، احتمال ورود شرکتهای جدید بسیار محدود است. در مقابل هزینه راه اندازی کسبوکارهای اینترنتی جدید، بسیار پایین میباشد. به همین علت، شاهد طیف وسیعی از خدمات و تجارتهای آنلاین هستیم که در زمینههای مختلف توسعه داده شده و گسترش یافتهاند.
در بیشتر صنایع، شدت رقابت میان بنگاههای موجود، میزان سودآوری را تعیین میکند. در بازارهایی که رقابت قیمتی میان بازیگران صنعت در جریان است، عکس العمل فعالان صنعت در برابر ورود رقبای جدید، میتواند شامل کاهش قیمتهای تهاجمی (گاهی حتی زیر سطح هزینهها) باشد. علاوه بر رقابت قیمتی، در برخی صنایع ممکن است رقابت بر تبلیغات، تمایز یا نوآوری متمرکز باشد.
تمام بنگاههای یک صنعت، در دو نقش فعالیت دارند: خریدار و فروشنده. مواد خام اولیه، نیروی کار، سرمایه و … توسط آنها خریداری و در عین حال کالا و محصولات نهایی به مشتریان فروخته میشود. توانایی بنگاهها در تامین مواد اولیه با هزینه کمتر نسبت به رقبا و ارتباط طولانی مدت و پایدار با تامینکنندهها، در تعیین جذابیت آن صنعت بسیار حائز اهمیت است. به عنوان خریدار در یک صنعت، چنانچه بتوانید دست بالا را در معاملات با تامینکنندگان داشته باشید، با هزینه تمام شده کمتری مواجه خواهید شد.
این حالت دقیقا مشابه تحلیل رابطه تولیدکنندگان و تامینکنندگان است. با این تفاوت که در این شرایط، بنگاه نقش تامینکننده و مشتری نقش خریدار را ایفا میکند. میزان حساسیت خریداران در یک صنعت به عواملی مانند شدت رقابت، اهمیت محصول برای خریدار و میزان تمایز آن بستگی دارد.چارچوب رقابتی پورتر، امکانی را برای شناسایی و درک نیروهای رقابتی صنعت فراهم میکند که از طریق آن مدیران کسبوکار قادر خواهند بود با تدوین استراتژی مناسب، بنگاه را در وضعیتی قرار دهند که برآیند نیروهای رقابتی در ضعیفترین حالت ممکن باشد. شرکت تبلیغاتی مات، با ارائه کلیه خدمات تبلیغاتی، کسبوکار شما را در تدوین استراتژی درست بازاریابی و کسب مزیت رقابتی یاری میکند.
دنیای بازاریابی دنیایی جذاب با پیچیدگیهای مخصوص به خودش است اما در این میان استراتژیهایی وجود دارد که کار را برای کسبوکارها راحتتر و آنها را به نتیجه دلخواهشان نزدیکتر کرده است. در این بلاگ قصد داریم به دو استراتژی کاربردی بازاریابی Push و Pull یا همان فشار و کشش بپردازیم. به بیان عامیانه استراتژی Push یا فشار به هل دادن محصول به سمت مشتری و Pull یا کشش به کشیدن و جذب مشتری به سمت محصول، اشاره دارد. در ادامه به صورت مفصلتر به این دو استراتژی میردازیم.
بازاریابی فشار یا Push مفهومی است که در دهه 70 میلادی پا گرفت. در این مدل از بازاریابی، کسبوکارها تلاش میکنند تا محصولاتشان را برای مشتریان عرضه کنند. بازاریابی فشار، استراتژی خوبی برای کسبوکارهای نوپا است و این امکان را ایجاد میکند تا مشتری با محصولات و به طور کلی برند، آشنایی پیدا کند و به نوعی جایگاه کسبوکار را در میان دیگر رقبا پیدا کند. برای توسعه استراتژی بازاریابی فشار کسبوکارها باید تمرکزشان را روی یک نقطه بگذارند و در نهایت با یک گزینه به تبلیغاتشان جهت بدهند. نگاه بازاریابی فشار یا Push Marketing روی افزایش فروش در کوتاهمدت است. برای موفقیت در این مدل از بازاریابی نیاز است تا از چندین کانال برای تبلیغات و رساندن پیام برندها به مخاطبان استفاده کرد. این نوع از بازاریابی بیشتر به بازاریابی برونگرا یا Outbound Marketing شباهت دارد. در این نوع از بازاریابی نیز از روشهای سنتیتر استفاده میشود و این کسبوکارها هستند که به دنبال مشتریها میگردند. هدف اصلی این روش، افزایش آگاهی در مشتری و ایجاد موقعیتی است که او را در لحظه اول حقیقت قرار بدهد. تبلیغات بنری و بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ از راههای مورد توجه در Push Marketing است.
بازاریابی کششی بیشباهت به بازاریابی درونگرا یا Inbound Marketing نیست. در این مدل برعکس مدل قبل، این خود مخاطبان هستند که به سمت کسبوکارها جذب میشوند. بازاریابی کششی مناسب کسبوکارهایی است که به یک بلوغ نسبی رسیدهاند و جایگاهشان را در میان دیگر رقبا پیدا کردهاند. در بازاریابی کششی، هدف اصلیهدایت Lead های بیشتر به سمت قیففروش و کسب مشتریان وفادار است. Pull Marketing یکی از روشهای مورد علاقه برندهای معتبر و باارزش دنیا است. توجه به بازاریابی انبوه یا Mass Marketing و استفاده از تاکتیک بازاریابی دهانبهدهان دو گزاره مورد توجه در بازاریابی کششی هستند. تبلیغات ATL یا Above the Line و همچنین BTL یا Below the Line از دیگر روشهای مرسوم برای بهکارگیری در بازاریابی فشار هستند. هدف نهایی این استراتژی افزایش و حفظ وفاداری در مشتری و ایجاد اینگیجمنت او با کسبوکارها است. یکی از بزرگترین مزایای این استراتژی به نسیت روشهای سنتیتر، نیاز به تلاش و هزینه کمتر است.
همانطور که بالاتر اشاره کردیم، Push Marketing زمانی مناسب است که مخاطب هیچ ایدهای نسبت به محصولات، خدمات و به طور کلی برند شما ندارد و البته برای برقراری ارتباط دوباره با مشتریانی که از دست دادهاید نیز مناسب است و به طور کلی فروشتان را افزایش میدهد. Pull Marketing مناسب زمانی است که میخواهید مشتری را به نقطهای برسانید که به خرید از ما بیاندیشد و تصمیم خودش را عملی کند. در وهله اول و برای شروع، بهتر است از بازاریابی فشار استفاده کنید و بعد از شناسایی مخاطب و ایجاد آگاهی در او، استراتژیتان را تغییر بدهید و از بازاریابی کششی استفاده کنید و منتظر بمانید تا خود مشتری بر اساس نیازهایش به شما سر بزند. با نگاهی به کسبوکارهای موفق هم میتوان گفت که عموما ترکیب این دو استراتژی، نتیجه بهتری را برایشان به ارمغان آورده است. با بهرهگیری از مزایای هر دو استراتژی بازاریابی فشار و کشش، خصوصا در بازاریابی محتوایی میتوان انتظار تولید ترافیک بیشتری داشت.
آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با تدوین مناسبترین استراتژی برای کسبوکارتان، شما را تا رسیدن به موفقیت و کسب نتیجه دلخواه، همراهی میکند.